ندگی در عصر غیبت هم برای خودش ادب و رسمی دارد که اگر آن را نشناسی و اصول اولیهاش را ندانی یک وقتبه خودت میآیی و میبینی زندگیات هیچ و پوچ است نه به جایی وصلی و نه توشهای برداشتهای . پس، آماده شو تا ادب زیستن در دوران غیبت را بیاموزی، و مهارتهای زندگی در آن را تجربه کنی . آماده شو تا راه آمدن امام را ماهرانه و آگاهانه گلباران کنی . مهارت در شناخت دینخدا رحمت کند حافظ را، قرنها پیش گفت: جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند اگر آن روز هفتاد و دو ملتبودند که افسانه میسرودند، امروز هفتاد و دو هزار ملت و مذهب و مکتباند که هر یک ادعای حق بودن دارند و تو را به سوی خود میخوانند و تو متحیر میمانی که این همه حق از کجا آمده و نمیفهمی کدامیک راست میگویند و کدام دروغ، مگر آن که تلاش کنی تا به میزانی دستیابی که حجت تو باشد و تو را به تلقی صحیحی از دین برساند تا خطوط اصلی و فرعی را بشناسی، خط و ربطها را تشخیص دهی، تفاوت بدعت و سنت را درک نمایی، مراقب تحریفها باشی، از کجفهمی بپرهیزی، اهل تفسیر به رای نباشی، در برداشتهای سنتی اسیر نشوی و قرائتهای نو فریبت ندهد . باید آگاهی کسب کنی و آگاهانه حرکت کنی . باید مجهز به تفکر و تعقل و تدبر شوی، باید دامان دینشناسان آگاه را رها نکنی، و باید تقوا پیشه کنی که هر که متقی باشد خداوند به او فرقان را عطا میکند . مهارت در آراستگی به عدالتکسی که در وجود خود و در دنیای کوچک درونش نتواند عدالت را به پا کند نمیتواند در دنیای بزرگ بیرونیاش شعار عدالتخواهی بدهد . اگر توانستی قوا و نیروهای خود را در حد تعادل نگه داری، اگر میان شادی و غم، خنده و گریه، عشق و نفرت، محبت و کینه، دوستی و دشمنی حد وسط را شناختی، اگر زیادهروی و کمروی نکردی، اگر به موقع حرف زدی و به موقع خاموش ماندی، اگر هم اهل عبادت بودی و هم مرد کارزار، اگر زیبایی دنیا و عزت آخرت را یکجا خواستی، اگر توانستی علم و عرفان را با هم جمع کنی، اگر مرزها را شناختی، اگر نقش اجتماعیات را در برابر پدر و مادر، همسر و فرزند، خویش و همسایه، دوست و رفیق، رئیس و ارباب رجوع، خوب ایفا کردی، اگر به خودت، به دیگران و به خدا ظلم نکردی، اگر حق را پایمال نکردی و حق خودت، حق دیگران و حق خدا را ادا کردی، آن وقت تو به عدالت رسیدهای و کسی که به عدالت آراسته شود و ماهرانه عدالت ورزد، راه را برای جهانی شدن عدل و ظهور منجی عالم هموار کرده است . مهارت در دشمنشناسیسادهانگاری است که فکر کنی اگر آهسته بروی و آهسته بیایی کسی به تو کاری ندارد . دهها چشم یکسره تو را میپایند تا از یک لحظه غفلتت استفاده کنند و اگر بیخیال آنها شوی آنچنان تو را فریب میدهند که نفهمی چه بر سرت آمده است . حواستباشد، در عصر غیبت، دشمنان داخلی و خارجی هزار جور کلک و حقه سوار میکنند تا سرمایههای مادی و معنوی تو را بگیرند و اگر در تدبیر از آنها کم بیاوری و یا در مقابلشان کوتاه بیایی، همه چیزت را باختهای . باید دشمن را شناخت و متوجه او بود و اگر لازم شد - که میشود - در برابر توطئههایش ایستاد و مقاومت کرد . دشمن، گاهی جسورانه پیش میآید، گاهی با احتیاط، گاهی رودررو میایستد، گاهی پشتسر، گاهی لباس سیاست تن میکند، گاه فرهنگ و ادب و هنر . گاهی با شمشیر میجنگد، گاهی با قلم . دشمن فیلم میسازد، کتاب مینویسد، دلسوزی میکند، همدردی مینماید و تا دلتبخواهد ادعا دارد برای همه چیز . دشمن گاهی در دل و درون تو خانه میکند و میشود نفس اماره، گاهی از تو فرسنگها فاصله دارد و میشود شیطان بزرگ . به هر حال باید او را شناخت و با همه توان با او مبارزه کرد . مهارت در صبر و پایدارییا به درستی راهی که انتخاب کردهای یقین داری یا نداری؟ اگر یقین داری، تردید و دودلی چرا؟ چرا شک میکنی در رفتن؟ و چرا سرزنشهای دیگران تو را سست میکند؟ همیشه عدهای هستند که از تو ایراد میگیرند، انتقاد میکنند، سرزنشت میکنند ولی قرار نیست ایرادها و انتقادها و سرزنشها، تو را از مسیر حقی که میروی باز دارد که اگر اینطور باشد تو هرگز به مقصدی که خودت انتخاب کردهای، به هدفی که برای رسیدن به آن میخواهی تلاش کنی، نمیتوانی برسی . به خودت اعتماد کن و از آنچه که به تو میگویند هراسی نداشته باش . نمیگویم بیتوجه باش لابلای این انتقادها و سرزنشها گاهی حرفهای حسابی هم میشود پیدا کرد، حتی خداوند هم میفرماید: «همه حرفها را بشنوید و از بهترین آنها نمپیروی کنید» . اما یادت باشد اگر امروز، در عصر غیبت، از سرزنش دیگران بترسی و با هر حرفی جهتحرکتت را عوض کنی، فردا، در عصر ظهور، حجتی برای ارائه به امام خود نداری، که او حاضر و ناظر بر عمل و نیت توست . پس صبور و پایدار بمان! دلا در عاشقی ثابتقدم باش که در این ره نباشد کار بیاجر
|
.:::::::: بسم الله الرحمن الرحیم ::::::::. |
٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭ سلام ٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭ |
انتظار ظهور مهدی موعود از حساسترین و تاریخسازترین فرازهای عقیدتی اسلامی است که عمری به درازای عمر اسلام دارد . پیامبر اکرم (ص) و خاندان پاکش، همواره مردم را به این «چشم به راهی» خواندهاند . در میان آثار فرقهها و گروههای مسلمان نیز، از این آرمان، نشانههای بسیار به چشم میآید; تنها کافی استبدانیم که پس از یک پژوهش کوتاه در این زمینه نام بیش از پانصد کتاب، از دانشوران مسلمان به دست آمده که به یقین با تحقیقات عمیقتر این رقم از هزار تجاوز خواهد نمود . پیامبراکرم (ص) فرمودند: «اگر از دوام دنیا یک روز بیشتر نمانده باشد; خدای بزرگ آن را چنان درازا دهد تا مردی از دودمان مرا برانگیزاند که زمین را از عدالت و داد پر سازد همانگونه که از ستم و بیداد آکنده باشد .» نخستین نکتهای که با عنایتبه مفهوم «انتظار» به ذهن ما میآید خواستار شدن «ظهور» است از صمیم دل; زیرا تا دوستدار و دلبسته چیزی نباشی چشم به راهش نخواهی بود . لازمه این خواستن و اشتیاق وجود دو زمینه قلبی است: یکی شناخت و آگاهی از محتوای ظهور و دوم گرایش و جویایی نسبتبه آن محتوا . لازمه درک بهتر حقیقت از مفهوم «انتظار» ، «شناخت درونی» و «خواست قلبی» است . پس انتظار چیزی نیست مگر نیت ظهور . منتظران حقیقی، پیوسته تصویر ظهور را در برابر دیدگان دارند و از دل و جان آن را میجویند و برای تحقق آن میکوشند . انتظار نه فقط ظهور را در دل و جان ما پایدار میسازد بلکه در قلمرو تن ما نیز نقش و نشانی از آن را آشکار مینماید، مگر نه این که چشم، زبان، گوش، دهان و دست و پای ما، بندگان فرمانبردار دل ما هستند . پس اگر اندیشه و پندار ما به رنگ ظهور درآمد گفتار و کردارمان را نیز همرنگ خود خواهد ساخت . مبادا این حقیقت را خیال و رؤیا پندارید و از خاصیت و اهمیت ایدهای چنین بلند و عالی غافل بمانید . چه خوب سروده مولوی: از یک اندیشه که آید در درون صد جهان گردد به یک دم سرنگون امید به ظهور ایجاد جاذبه میکند; انسان را به راه میاندازد و به سوی خود میکشاند . جوهره این «امیدواری» همان «خوشبینی» نسبتبه آینده بشریت است و پشتوانه آن نوید حتمی و مژده قطعی خدا به پیروزی مستضعفان و فرمانروایی صالحان و نیکفرجامی پرهیزکاران . امید و انتظار مقدمه هجرت و جهاد است، نه زمینه رخوت و رکود . امام صادق (ع) میفرماید: «هر کس دوست دارد از یاران حضرت قائم باشد، بایستی انتظار او را داشته و به نیکویی و پرهیزگاری رفتار نماید . پس اگر به این حال، پیش از قیام او از دنیا رود، پاداش یاران مهدی را خواهد گرفت . بنابراین بکوشید و جدیت کنید و چشم به راه باشید که بر شما گوارا باد .» نخستین گام انتظار، خودسازی است; یعنی رشد و تربیت جسم و روح و چندان هم دشوار نیست; زیرا شوق دیدار او مردمان را میسازد چه رسد به اشتیاق درک ظهورش، پس لختی به خود بیندیشیم . تلاشها و سازندگیهای ناشی از انتظار اگر هم به دوران ظهورش نرسد دست کم در زندگی عمومی جامعه تاثیری بسیار مثبت دارد; زیرا تربیت افراد و تجهیز آنان به یقین، جامعه را به پیش میبرد و نیرومند و توانگر میسازد، در برابر دشمن پایداری و مقاومت میبخشد و در نتیجه آسایشی نسبی برای همگان فراهم میآورد . انتظار امام زمان بدون محبت و علاقه به او کاری از پیش نخواهد برد; زیرا که حماسهها همواره در فضای شور و احساس زاده و پرورده میشوند، کافی نیست که نسبتبه حضرتش تنها پذیرش ذهن و پسند فکری داشته باشیم، کشش روحی و پیوند قلبی در اینجا به کار میآید . اگر در روزگار دشوار غیبتبر فراز آسمان بلند انتظار، گهگاه شاهد درخشش ستارگان بودهایم، ناشی از عواطف پاک آن کواکب به خورشید نهان در ابر بوده است . منتظران راستین در عین حال وظیفه دارند که علاوه بر اصلاح خویش در اصلاح دیگران نیز بکوشند; زیرا برنامه عظیم و سنگینی که انتظارش را میکشند یک برنامه فردی نیست; برنامهای است که تمام عناصر تحول باید در آن شرکت جوید; باید کاری به صورت دستهجمعی و همگانی باشد، کوششها و تلاشها باید هماهنگ گردد و عمق و وسعت این هماهنگی باید به عظمت همان برنامه انقلاب جهانی باشد که انتظار آن را دارند . انتظار یعنی آمادهباش کامل . من اگر ظالم و ستمگرم چگونه ممکن است در انتظار کسی باشم که طعمه شمشیرش خون ستمگران است؟! من اگر آلوده و ناپاکم چگونه میتوانم منتظر انقلابی باشم که شعله اولش دامان آلودگان را میگیرد؟! اکنون میفهمیم چرا منتظران واقعی گاهی مانند کسانی شمرده شدهاند که در خیمه حضرت مهدی (عج) و یا زیر پرچم اویند . یا چون کسی هستند که در راه خدا شمشیر میزند و یا در راه خدا به شهادت میرسد . اینها مراحل مختلف و درجه مجاهده در راه حق و عدالت است که متناسب با مقدار آمادگی در انتظار افراد است; یعنی همانطور که میزان فداکاری مجاهدان راه خدا و نقش آنها با هم متفاوت است، انتظار و خودسازی و آمادگی نیز درجات مختلفی دارد که هر کدام از اینها با یکی از آنها از نظر مقدمات و نتیجه شباهت دارند . پس بیدار باشید; زیرا نمیدانید که در چه وقت، صاحبخانه میآید، در شام یا نصف شب، یا بانگ خروس، یا صبح، مبادا ناگهان آمده، شما را خفته یابد . اگر اندیشه و پندار ما به رنگ ظهور درآمد گفتار و کردارمان را نیز همرنگ خود خواهد ساخت . امید و انتظار مقدمه هجرت و جهاد است، نه زمینه رخوت و رکود . کافی نیست که نسبتبه حضرتش تنها پذیرش ذهن و پسند فکری داشته باشیم، کشش روحی و پیوند قلبی در اینجا به کار میآید .
|
٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭ خدا نگهدار ٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭ |
.::::::::ж الهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ж::::::::. |
آنچه در این صفحه از نظر شما میگذرد; مطالب خواندنی، نغز و زیبایی است که با مراجعه به گنیجینه ادب فارسی و فرهنگ اسلامی - ایرانی برای شما انتخاب و بازنویسی کردهایم . راستش برای ما ساده نیست که ببینیم هزاران جوان باسواد و فارسیزبان ایرانی یا نخواهند و یا نتوانند به سراغ کتابهای ارزشمندی که پدرانشان در گذشتههای دور نوشته و برای آنها به یادگار گذاشتهاند، بروند و به هر دلیل (ان شاء الله) ناخواسته از درک لطایف، معانی و مفاهیم پنهان در لابهلای این متون گرانسنگ محروم بمانند . از این پس در این صفحه یافتههای خود را از لابهلای متون ادبی با بازنویسی تقدیم شما میکنیم . از شما عزیزان نیز میخواهیم اگر در ضمن مطالعاتتان به مطالبی آموزنده و جالب از این دستبرخوردید از دوستان خود دریغ نکنید . برای ما بفرستید و موجبات بهرهمندی دیگر جوانان موعودی را فراهم سازید . تحریریه موعود جوان غلامی همراه با اربابش میرفت، غلام وارد مسجد شد، نماز خواند و مدتی دراز غرق در لذت مناجات با خدا در مسجد ماند . چون آمدنش به درازا کشید ارباب احضارش کرد پاسخ داد: نمیگذارند خارج شوم . پرسید چه کسی نمیگذارد؟ گفت: همان کسی که نمیگذارد تو وارد شوی . (1) امیرمؤمنان علی (ع) فرمود: بسمالله گشاینده بستگیها، آسانکننده دشواریها، دورکننده بدیها، آرامشبخش دلها و شفای دردهاست . (2) یحیی بن زکریا از عیسی بن مریم پرسید: سختترین چیزها برای انسان در دو دنیا کدام است؟ گفت: خشم خدا! یحیی پرسید: چه چیزی بندگان را از خشم خدا میرهاند؟ فرمود: فرو خوردن خشم و غضب! (3) گفتهاند حسینبن علی (ع) چون درویشی را میدید سؤال میکرد که نامت چیست و پسر که هستی؟ و چون نام او و پدرش را میشنید میگفتخوش آمدی! دیرزمانی است که در جستجوی توام; زیرا در دفتر پدر خویش دیدهام که چندین درم به پدر تو بدهکار بود . اکنون میخواهم دین پدر را ادا کنم . آری او به این بهانه منتبر خود مینهاد و نیازمندان را از اعطای خود بهرهمند میکرد . (4) در خبر آمده است که صبر گنجی است از گنجهای بهشت . وحی آمد بر عیسی (ع) که: ای عیسی! نیابی آنچه خواهی مگر صبر کنی بر آنچه نخواهی . (5) رسول گرامی (ص) قومی از انصار را دید و پرسید شما مؤمنانید؟ گفتند: آری! گفت: نشان ایمان چیست؟ گفتند: بر نعمتشکر کنیم، در محنت صبر کنیم و به قضای الهی راضی باشیم . پس فرمود: «مؤمنون و ربالکعبه» ; به خدای کعبه سوگند شما از مؤمناناید . (6) پینوشتها: 1 - تفسیر کشفالاسرار، ج 7، ص 154 . 2 - همان، ج 7، ص 113 . 3 - همان، ج 2، ص 276 . 4 - همان، ج 5، ص 106 . 5 - همان، ج 5، ص 248 .
|
|
.:::::::: بسم الله الرحمن الرحیم ::::::::. |
٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭سلام٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭ ٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭ |
مجموع عمر تو در دنیا یک ساعتبیشتر نیست; بخشی از این ساعت گذشته و تمام شده است، بخشی هم هنوز نیامده و نمیدانی در آن چه بر سر تو خواهد آمد . سرمایه موجود و پرارزش عمر تو لحظههایی است که اینک در اختیارت است . پس باید برای رستگاریتبکوشی، وظیفهشناس باشی و از دستورات خداوند اطاعت کنی . ببین! کسی که دو روزش با هم یکسان باشد در معامله عمرش ضرر کرده است; کسی که امروزش بهتر از دیروز باشد مورد غبطه دیگران واقع میشود و کسی که امروزش بدتر از دیروز باشد از رحمتحق محروم است . پس یک «یا علی» بگو و اگر از عمرت فقط دو روز باقی مانده، یک روزش را به فرا گرفتن ادب و تربیت اختصاص بده تا هنگام مرگت از سرمایههای اخلاقی روز قبلی یاری بخواهی . به خاطر داشته باش در قیامت هیچ بندهای قدم از قدم برنمیدارد مگر به این پرسشها پاسخ دهد: اول آنکه عمرش را در چه کاری گذرانده; دوم جوانیش را چگونه و در چه راهی تمام کرده و سوم ثروتش را چگونه به دست آورده و آن را در چه راهی صرف کرده است؟ رسول اکرم (ص) به یارانشان میفرمودند: آن کس که در باقیمانده عمرش دارای حسن رفتار باشد و به پاکی و نیکی قدم بردارد خداوند او را به گناهان گذشتهاش مؤاخذه نمیکند و کسی که در باقیمانده عمر بدکار باشد به تمام اعمال دوران عمرش مؤاخذه خواهد شد .
|
٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭خدا نگهدار ٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭ ٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭ |
.::::::::ж الهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ж::::::::. |
سؤال: آیا توسل به غیر خدا جایز است؟
جواب: توسل به غیر خدا جایز است.
برای روشن شدن این مطلب، ابتدا حقیقت توسل را بیان میکنیم و سپس با نقل چند آیه و روایت به اثبات مطلب میپردازیم.
راغب در تعریف «وسیله» میگوید: «الوسیلة التوصل الی شیءٍ برغبة و هی اخصُّ من الوصیلة، لتضمنها لمعنی الرغبة؛(1) وسیله رسیدن به چیزی است از روی اشتیاق و میل و چون معنای رغبت و میل را در بر دارد، از حیث معنا اخص از وصیله است جزیرا توصل همراهی است چه از روی شوق باشد یا بدون آنج.»
ابن منظور میگوید: با فلان موجود به وی متوسل شد، یعنی به وسیله احترام و مقام آنچه نظر او را جلب میکند، به وی نزدیک گردید.(2)
جوهری میگوید: «اَلْوَسیلَةُ ما یُتَقَرَّبُ به الی الغیر؛ وسیله چیزی است که به وسیله آن به دیگری تقرّب جسته
______________________________
1. المفردات فی غریب القرآن، ابی القاسم حسین بن محمد راغب اصفهانی، لبنان، دار المعرفة، ص 524، مادة «وَسَلَ».
2. ابن منظور، لسان العرب، ج 11، ص724.