الف) پرهیز از کارهاى خلاف مروت:
فقها فرموده اند: اعمال خلاف مروت مضرّ به عدالت است و امام جماعت نباید کارى بر خلاف مروّت انجام دهد. میزان در خلاف مروّت این است که انسان کارى را انجام دهد که عرف جامعه آن را سبک و زننده، یا براى روحانى غیر مناسب مى دانند; مانند وارد شدن به مجالس و محافلى که متناسب با شأن طلبه نیست یا انتخاب نوع لباس و پوششى که عموم مردم آن را زیبنده طلبه نمى دانند یا آرایش مو که براى طلبه سبک و زننده باشد.
طلبه باید حلیم باشد نه اینکه تا کسى جسارتى کرد، او هم مقابله کند.
شخصى به مرحوم آیة الله سید احمد خوانسارى(قدس سره) جسارت کرد و لحظاتى به فحش و ناسزا ادامه داد تا موقع اذان نماز رسید. ایشان فرمودند: «ببخشید آقا، وقت نماز است اجازه مى فرمایید به نماز بروم». آن شخص با دیدن این همه حلم و گذشت از کرده خود پشیمان شد و از ایشان عذر خواهى کرد.
روزى دوچرخه سوارى، به علامه طباطبایى(قدس سره) زد و ایشان و دوچرخه سوار به زمین خوردند. علامه بلند شد و با کمال حلم به جاى برخورد با او، لباس وى را تکاند و فرمود: «دست و پایت که آسیب ندید!»
: پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود: «... إنّ التَواضُعَ یزید صاحبه رفعة فتواضعوا یرفعکم الله ...».(1) نیز امیرالمؤمنین على(علیه السلام)فرمود: «خفض الْجَناح زینة العلم».(2)
آیة الله حاج شیخ حسین کبیر قمى(قدس سره) بسیار متواضع بود. خودش در صف نان مى ایستاد و زودتر از نوبت به هیچ عنوان نان نمى گرفت. و به قصاب مى گفت: «از همان گوشتى که به سایر مردم مى دهى به من هم بده».
: طلبه ـ خصوصاً ملبس ـ باید باوقار بوده، مراقب خود باشد که زیاد مزاح نکند، زیاد نخندد، یا کارى نکند که در چشم مردم حقیر جلوه کند. امام صادق(علیه السلام) فرمود: «اطلبوا العلم و تزَیَّنوا مَعَه بالحلم و الوقار».(3)
: از جمله وظایف طلبه این است که باید ظاهر طلبگى هم داشته باشد. على(علیه السلام)فرمود: «صلاح الظواهر عنوان صحّة الضمائر».(4)
نیز امام صادق(علیه السلام) فرمود: «فَساد الظّاهر من فساد الباطن».(5)
: از جمله ویجگیهاى طلبه نمونه آگاهى به زمان و قدرت تحلیل صحیح شرایط زمان است. امیرالمؤمنین على(علیه السلام) فرمود: «لابدّ للعاقل من أن ینظُرَ فى شَأْنِه فلیحفظ لسانه و لیعرف أهل زمانه».(6)
: طرح مشکلات با افراد ناآگاه و غیرحوزوى و کم ظرفیت بخصوص در مجامع عمومى و بویجه در زمینه تأمین معاش صحیح نیست و باید حتى المقدور ترک شود; زیرا پى آمدهاى غیرقابل جبرانى دارد.
: مرحوم علامه طباطبائى(قدس سره) مى فرمود:
چون به نجف اشرف براى تحصیل مشرف شدم گاه گاهى به محضر مرحوم آیة الله قاضى شرفیاب مى شدم. یک روز کنار درِ مدرسه اى ایستاده بودم که مرحوم آیة الله قاضى از آنجا عبور مى کردند. چون به من رسیدند دست خود را روى شانه ام گذاردند و گفتند: «فرزندم دنیا مى خواهى نماز شب بخوان، آخرت مى خواهى نماز شب بخوان».(7)
: به حفظ و رعایت شعائر و آداب دینى همچون حضور در مساجد، شرکت در نماز جماعت، نماز اوّل وقت، افشاى سلام از وظایف حتمى طلاب است.
: تلاوت قرآن باعث رهایى از غفلت است. این ذکر جاودانه ثبات مى دهد، بصیرت مى بخشد، به تفکر وادار مى کند و مغز و دل انسان را سرشار از معنویت مى سازد.
: طلبه باید همیشه امیدوار باشد. ممکن است کم کم مسائل و مشکلات و نارساییهاى مختلف دست به دست هم دهند و سبب یأس و نومیدى شوند. یأس باعث مى شود که طلبه از تحصیل دست بکشد. برخى از این مشکلات عبارتند از: طعنه ها و حرفهاى دیگران، سختى و مشکلات درس، طولانى بودن مقصد و مسیر. براى رفع این مشکلات و نیز دیگر موانف ذکر این خاطره مناسب است:
مردى چهل ساله از روى عشق به این هدف مقدّس به حوزه علمیه آمد و از جامع المقدّمات شروع کرد و به درس خواندن پرداخت. روزى از یکى اساتید پرسید: من در این سن تازه ادبیات شروع کرده ام، کى به مقصد مى رسم؟ استاد با آرامشى حاکى از اعتماد به فضل الهى، گفت: «در این مسیر با شروعْ رسیده اى و نیازى به پایان نیست!» سپس این آیه را خواند: (و من یخرج من بیته مهاجراً الى الله و رسوله ثمّ یدرکهُ الموت فقد وقع أجرُهُ على الله و کان الله غفوراً رحیماً)(1). در این آیه همه فعلها مضارع آمده اند غیر از وقوع اجر: «وقع» که ماضى است. این بدان معناست که از همان وقت که حرکت را آغاز کردى اجر تو با خداوند متعال است. بنابراین اگر در این راه با درک و عشق و آگاهى آمده اى با شروع رسیده اى. پس همیشه امیدوار باش.
: نام خوبى نهاده اند، سرباز امام زمان! اگر شایسته چنین عنوانى شدیم، دیگر نمى توانیم از فرمانده خود غافل باشیم. وقتى امام زمان(علیه السلام) فرموده اند: «انّا غیر مهملین لمراعاتکم و لا ناسین لذکرکم»، تکلیف ما معلوم است.(2)اینجاست که نیاز به رابطه با آن «تنها امید نجات » بخوبى احساس مى شود. این نیاز مانند نیاز به آب و هواست و مى تواند در چند شکل پدیدار شود. توسل، توجه و انتظار. انتظار یعنى براستى انتظار ظهور داشتن.
_______
1 . کافىج 2، ص121، باب التواضع ح 1.
2 . بحار الأنوارج 78، ص 80 ، باب 16، ح 65 .
3 . بحار الأنوارج 2، ص 41، باب 10، ح 2.
4 . شرح غرر الحکمج 4، ص 196.
5 . بحار الأنوارج 73، ص 395، باب 144، ح 1.
6-بحار الأنوارج 1، ص 88 ، باب 1، ح 13.
7. سیماى فرزانگانص 214. براى آگاهى بیشتر در این زمینه رک: سیماى فرزانگانج 3، ص 211 ـ 243، بخش هفتم: سحرخیزى و نماز شب، رمز موفقیت.