تعداد بازدید : 353619
تعداد نوشته ها : 355
تعداد نظرات : 123
جمهوری اسلامی و دگرگونی در توسعهی انسانی ایران افزایش امید به زندگی
دکتر حجت سلیماندارابی[1]
اینجانب توصیه میکنم که قبل از مطالعهی وضعیت کنونی جهان و مقایسه بین انقلاب اسلامی ایران با سایر انقلابات و قبل از آشنایی با وضعیت کشورها و ملتهایی که در حال انقلاب و پس از انقلابشان بر آنان چه میگذشته است و قبل از توجه به گرفتاریهای این کشور طاغوت زده از ناحیهی رضاخان و بدتر از آن محمد رضا که در طول چپاولگریهایشان برای این دولت به ارث گذاشتهاند، از وابستگیهای عظیم خانمانسوز تا اوضاع وزارتخانهها و ادارات و اقتصاد و ارتش و... و اوضاع تعلیم و تربیت و اوضاع دبیرستانها و دانشگاهها و... مقایسه با زمان سابق و رسیدگی به عملکرد دولت و جهاد سازندگی در روستاهای محروم از همهی مواهب حتی آب آشامیدنی و درمانگاه و مقایسه با طول رژیم سابق با در نظر گرفتن گرفتاری به جنگ تحمیلی و پیامدهای آن از قبیل آوارگان میلیونی و خانوادههای شهدا و آسیب دیدگان در جنگ و آوارگان میلیونی افغانستان و عراق و با نظر به حصر اقتصادی و توطئههای پیدرپی امریکا و وابستگان خارج و داخلش... و دهها مسائل دیگر. تقاضا این است که قبل از آشنایی به مسائل به اشکالتراشی و انتقاد کوبنده و فحاشی برنخیزید.[2]
امام خمینی(ره)
مقدمه
اگر پرسش از عملکرد انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی را پرسش از نحوهی نگاه دین به حوزهی عمومی و دگرگونیهای اجتماعی تلقی کردیم و از این پرسش به عنوان یک پرسش بنیادی، انتظار داریم که فرآیند نوسازی یک جامعهی دینی را مبتنی بر مفاهیم، تعاریف، روشها و مبانی توسعهی سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی نشان دهد، عملکرد نظام جمهوری اسلامی ایران در دو دههی گذشته پاسخ عملی به پرسش مذکور میباشد.
اما همانطوری که در بخشهای پیشین نیز گفته شد،[3] معیارهای ملموس این عملکرد هیچگاه در سنجش بین موقعیت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایران عصر انقلاب اسلامی، با معیارهای جهانی و یا تکیه بر درآمد سرانه که عمدتا مبتنی بر مصرف بیشتر کالاها و خدمات میباشد، به معیارهای درستی نایل نخواهد آمد. برای رسیدن به یک معیار واقعی در شرایطی که کشور ما در آن قرار دارد بهترین ملاک، مقایسهی عملکرد دو نظام انقلابی است. یکی نظام مشروطهی سلطنتی که حدود هفتاد و خوردهای سال با تمام قدرت در ایران حکومت کرد و دیگری نظام جمهوری اسلامی که حدود دو دهه و نیم است که در حال حکومت در ایران میباشد. به عبارت دیگر بر اساس تذکرهای پیشین برای شناخت عمق تواناییهای جمهوری اسلامی، عملکرد بیست و پنج سالهی این نظام را در مقابل تمام طول عمر هفتاد سالهی نظام مشروطهی سلطنتی قرار دادیم.
در بخشی از مباحث مورد نظر، دگرگونی نظام آموزشی و پژوهشی ایران را به شکل اجمالی نشان دادیم. در این قسمت به یکی از مهمترین مباحث مربوط به حوزهی توسعه، یعنی توسعهی انسانی خواهیم پرداخت. در حقیقت رسیدن به مفهوم توسعهی انسانی در پیشزمینههای بحث دگرگونی نظام آموزشی و پژوهشی ایران وجود داشت و شاید این بحث میبایستی مقدم بر آن بحث مطرح میشد و بحث دگرگونیهای نظام آموزشی ایران به عنوان یکی از نمادهای توسعهی انسانی مورد تجزیه و تحلیل قرار میگرفت. با قبول این اشکال و به منظور رفع این نقیصهی روش شناختی، مباحث مربوط به بررسیهای عملکرد انقلاب اسلامی در ایران را در قالب عنوان کلی توسعهی انسانی که اصل و محور اساسی در نسبت با توسعهی اجتماعی، توسعهی سیاسی، توسعهی فرهنگی و توسعهی اقتصادی است، دنبال خواهیم کرد.
اهمیت و جایگاه توسعهی انسانی را در مباحث پیشرفت و توسعه میتوان در اصلیترین محورهای این بحث در موارد زیربیان کرد:
1-توسعه انسانی
2-توسعه اجتماعی
3-توسعه فرهنگی
4-توسعه اقتصادی
5-توسعه سیاسی
مواردمذکور نشان میدهد که در محور همهی مباحث مربوط به توسعه، مفهوم توسعهی انسانی قرار دارد. در حقیقت توسعهی انسانی حاوی تصویر روشنی از وضعیت جامعه برای شاخصهای اصلاحات اجتماعی و اقتصادی است.
نمودارهای توسعهی انسانی حاوی پیامهای پر قدرتی دربارهی مدیریت امور، سیاستهای اقتصادی، مسائل جمعیتی، محیط زیست، آموزش و پژوهش، اوضاع زنان و کودکان، بهداشت، تغذیه و امنیت غذایی و دهها مفهوم دیگر در زیر ساختهای توسعه و پیشرفت جامعه است.
امروزه گزارشهای توسعهی انسانی در کشورها از جایگاه ویژهای در سطح بینالمللی برخوردار بوده و نفوذ زیادی در میان تصمیم گیرندگان، پژوهشگران، دانشگاهیان و حتی شهروندان پیدا کرده است. [4]
می گویند:
ایدهی توسعهی انسانی با این پیش فرض اساسی ظهور کرد که درآمد، همهی زندگی انسانی نیست. بنابراین پیشرفت انسانی را نمیتوان تنها توسط درآمد سرانه اندازهگیری کرد. [5]
امروزه اهمیت شاخصهای توسعهی انسانی در برآورد میزان رشد و توسعه در کشورها، به قدری است که بسیاری از صاحبنظران دیدگاههای توسعه معتقدند که این شاخص از قدرت توضیحی بیشتری نسبت به تولید ناخالص ملی در بیان پیشرفتهای انسانی در یک جامعه برخوردار است.
اولین گزارش ملی توسعهی انسانی را کشور بنگلادش، در سال 1371 منتشر کرد و از آن زمان تا کنون گزارشهای زیادی پیرامون توسعهی انسانی منتشر شده است. اولین گزارش توسعهی انسانی جمهوری اسلامی ایران در سال 1378 با همکاری سازمان ملل متحد منتشر شد. پیش از این گزارش، در گزارش توسعهی انسانی 1990 که نخستین گزارش جهانی است و توسط برنامهی عمران ملل متحد (UNDP) منتشر شد، فرآیند توسعهی انسانی حدود 130 کشور جهان بر مبنای سه سطح توسعهی انسانی پایین، توسعهی انسانی متوسط و توسعهی انسانی بالا ارائه شد. این گزارش بر مبنای مهمترین شاخصهای توسعه یعنی: نمایهی توسعهی انسانی، سیمای محرومیت انسانی، سیمای توسعهی انسانی، روندهای توسعهی انسانی، تشکیل سرمایهی انسانی، فاصلههای بین شمال و جنوب، هزینههای واقعی شمال و جنوب، فاصلههای بین مناطق شهری و روستایی، فاصلههای بین مردان و زنان، بقا و توسعهی کودکان، سیمای بهداشت و درمان، امنیت غذایی، سیمای آموزش و پرورش، اشتغال، ثروت و فقر، ازدحام در مناطق شهری، عدم تعادلهای آموزشی، عدم تعادلهای مربوط به هزینههای نظامی، عدم تعادلهای مربوط به جریان منابع، ترازنامهی جمعیتی، ترازنامهی منابع طبیعی و حسابهای درآمد ملی و غیره تنظیم و ارائه گردید. بر مبنای این دو گزارش، یعنی گزارش 1990 برنامهی عمران ملل متحد و اولین گزارش ملی توسعهی انسانی جمهوری اسلامی ایران، امکان برآورد تحولات بنیادینی که در طول بیست سال حاکمیت جمهوری اسلامی در ایران اتفاق افتاد، فراهم میشود.
مفهوم توسعهی انسانی
توسعهی انسانی را فرآیند بسط انتخابهای انسانی تعریف کردهاند. مقایسهی این رویکرد با سه دیدگاه رفاه اقتصادی، نیازهای اساسی و توسعهی منابع انسانی کمک بسزایی به درک بهتر توسعهی انسانی میکند.
رویکرد رفاه اقتصادی، مصرف کالا و خدمات را اساس زندگی بهتر به شمار میآورد و از آنجایی که درآمد واقعی میزان مصرف افراد از کالاها و خدمات را تعیین میکند، شاخص رفاه اقتصادی، درآمد واقعی است در حالی که رویکرد توسعهی انسانی، مصرف کالاها و خدمات را یکی از عناصر زندگی بهتر میداند و بر آوردن نیازهای روحی و گسترش ظرفیتهای ذهنی را عنصر دیگر زندگی بهتر به شمار میآورد که از طریق پرورش قوای ذهنی به ویژه با آموزش حاصل میشود. لذا نمایانگر پیشرفت تحصیلی در کنار درآمد سرانه در اندازهگیری توسعهی انسانی مورد استفاده قرار میگیرد.
رویکرد نیازهای اساسی اگر چه تأمین حداقل نیازهای مادی و غیرمادی را هدف قرار میدهد اما این هدف را از طریق در اختیار قراردادن مجموعهای از کالاها و خدمات تعقیب میکند و لذا از یک سو به دلیل عدم توجه به پرورش ظرفیتهای ذهنی و مادی و از سوی دیگر به واسطهی تأکید بر حداقلها به جای تأکید بر زندگی بهتر، رویکرد توسعهی انسانی تفاوت مییابد.
رویکرد توسعهی منابع انسانی که غالبا با توسعهی انسانی اشتباه گرفته میشود، اگر چه بر خلاف رویکردهای رفاه اقتصادی و نیازهای اساسی به ایجاد ظرفیتها و پرورش توانمندیها توجه دارد، هدف آن بر خلاف رویکرد توسعهی انسانی، دستیابی به زندگی بهتر نیست بلکه هدف آن رشد بهرهوری فیزیکی افراد برای دستیابی به رشد اقتصادی است. توسعهی انسانی اگر چه بر رشد ظرفیتهای مادی در کنار پرورش استعدادهای ذهنی تأکید میورزد اما رشد اقتصادی را خود به عنوان ابزاری در خدمت زندگی بهتر انسان به شمار میآورد.
بنابراین تأکید بر مفهوم بسط انتخابهای انسانی، رویکردی کلنگر به زندگی بهتر است که از یک سو به ایجاد ظرفیتها به جای تأکید بر مصرف کالاها و خدمات تأکید دارد و پایداری توسعهی انسانی را تضمین میکند و از سوی دیگر بر پرورش استعدادهای ذهنی در کنار رشد ظرفیتهای مادی تأکید میورزد و سرانجام با هدف قرار دادن زندگی بهتر، افق پویایی را فراروی انتخابهای انسانی قرار میدهد.
بنابراین عناصر ضروری در رویکرد توسعهی انسانی عبارتند از :
در توسعهی انسانی سه شاخص اصلی مبنای تجزیه و تحلیل قرار میگیرد.
الف. کسب دانش
ب. دسترسی به امکانات مادی لازم برای یک زندگی بهتر
ج. برخورداری از عمر طولانی توأم با سلامتی
در مفهوم کسب دانش، نرخ با سوادی بزرگسالان بر اساس دو سوم ارزش کلی، نرخ ترکیبی ثبت نام در مقاطع مختلف تحصیلی بر اساس یک سوم ارزش کلی و در دسترسی به امکانات مادی، قدرت خرید واقعی افراد و در ظرفیت سوم از امید به زندگی در بدو تولد استفاده میکنند. مقدار شاخص مذکور بین یک حداقل (صفر) و یک حداکثر( یک) قرار میگیرد. کشورهای دارای شاخص توسعهی انسانی پایینتر از 500% به عنوان کشورهای با توسعهی انسانی پایین و کشورهای واقع در فاصلهی 500% و 799% کشورهای با توسعهی انسانی متوسط و کشورهای با شاخص 800% تا یک به عنوان کشورهای با توسعهی انسانی بالا محسوب میشوند. [7] 2. پایداری، در شکل مسئولیت نسبت به نسلهای آینده که بایستی سهم مشابهی با نسل حاضر از توسعه داشته باشند. 3. بهرهوری، در قالب سرمایهگذاری در منابع انسانی و ایجاد فضای قابلیتزایی که افراد را قادر به حداکثر بهره برداری از ظرفیتهایشان میسازد. 1. برابری، در قالب دسترسی برابر به فرصتها 4. توانمند سازی، بدین معنی که مردم باید به سطحی از توسعهی فردی دست یابند که به آنها امکان انتخاب بر اساس خواستهای خود را بدهد. [6]
سیمای توسعهی انسانی ایران در دورهی پهلوی
آنهایی که آگاهی از اوضاع برنامهریزی توسعهی ایران دارند، میدانند که اولین برنامهی توسعه برای مدت هفت سال از 1328 تا 1334 شمسی تدوین شد. این برنامه با برخورد به جنبش ملی نفت از یک طرف و ضعف ساختاری برنامه و عدم توجه به نقش سرمایهگذاری بخش خصوصی در محاسبات و تأکید کل برنامه بر دریافت وام بانک جهانی با شکست مواجه شد. مشخص نبودن اهداف مقداری برنامه و فقدان دادههای آماری قابل اعتماد برای برنامهریزان و استفاده از شیوهی آزمون و خطا در تعیین تخصیصهای مربوط به هر بخش و از همه مهمتر، جایگزینی قضاوتهای ذهنی برنامهریزان به جای اطلاعات علمی و آمارهای واقعی، مشکلات دیگر برنامهی اول رژیم مشروطهی سلطنتی برای حل معضلات ساختاری ایران بود.[8]
شاید آغاز مصائب ایران در دورهی حاکمیت پهلوی دوم را باید در همین برنامه جستجو کرد. رژیم شاه برای دریافت وام از بانک جهانی که به تازگی تأسیس شده بود، در حقیقت بنیادهای این برنامه را پیریزی کرد. بانک جهانی در قبال تقاضای دولت ایران ادعا کرد که فقط تقاضاهایی را مورد بررسی قرار میدهد که مربوط به پروژههای مشخص باشد و عملی بودن آنها با مطالعات فنی به ثبوت برسد. رژیم شاه برای جلب بانک جهانی از یک شرکت مهندسی امریکایی برای استقرار در وزارت مالیه استفاده میکند و از او میخواهد تا پروژههایی را پیشنهاد کند که از سوی بانک جهانی برای پرداخت وام مورد بررسی قرار گیرد. بر همین اساس برنامهی اول توسعه با هزینههای سرمایهگذاری بخش دولتی برای کل دورهی برنامه بالغ بر 21 میلیارد ریال (معادل 656 میلیون دلار با نرخ برابری 32 ریال)، تعیین شد. اما همانطوری که گفته شد جنبش ملی نفت و فقدان مدیریت ماهر در سازمان برنامه و عدم برنامهریزی تمامی مراحل ارزیابی پروژهها و قسمت بزرگی از کار ارائهی پروژهها توسط مشاوران خارجی مرتبط با سازمان برنامه که هیچ شناختی از اوضاع ایران نداشتند،[9] منجر به شکست این برنامه شد.
اوضاع برنامهی دوم، سوم، چهارم، پنجم و ششم رژیم پهلوی نتایجی بیش از آنچه که تصور میشد یا تبلیغ میگردید برای ایران به ارمغان نیاورد. به طوری که از دیدگاه پارهای از اقتصاددانان امریکایی که عموما مشاور رژیم پهلوی در این برنامهریزیها بودند، اجرای این برنامهها برای ایران یک فاجعه تلقی میشد.[10]
پنجمین برنامهی توسعه از 1352 تا 1356 آغاز و با اهدافی چون افزایش استاندارد زندگی و درآمدها، نیل به رشد متعادل اقتصادی با حداقل تورم، تقویت خدمات اجتماعی و گسترش عدالت اجتماعی، حفاظت از محیط زیست، توزیع عادلانهتر منابع انسانی، گسترش علم، دانش و تکنولوژی، افزایش تولید داخلی و واردات صنعتی، سرمایهگذاری مازاد پول خارجی (ارز) در خارج از کشور به منظور ایجاد منابع جدید ثروت جهت دوران بعد از نفت و حفاظت و ارتقای فرهنگ و میراث ملی تا سال 1355 ادامه پیدا کرد.[11]
افزایش باور نکردنی درآمدهای نفتی، مستلزم تجدید نظر در تمامی اهداف بخشی و افزایش هزینههای مربوط به دفاع، توسعهی اقتصادی و غیره بود. اما افزایش درآمدهای نفتی به جای اینکه به کام ملت ایران و رسیدن به اهداف مذکور شود، منجر به افزایش جنون شاه نسبت به قدرت نظامی و پذیرش ژاندارمی منطقه و لشکرکشی به همسایگان و از همه بدتر انتقال درآمد نفتی به خارج از کشور به بهانهی سرمایهگذاری در خارج به علت پایین بودن بهرهوری و ظرفیت زیر بنایی کشور شد.
به عبارت دیگر، افزایش درآمد نفت به نام ملت ایران و به کام الیگارشی مالی خاندان پهلوی و وابستگان به آن شد و به این بهانه بخش اعظمی از درآمدهای هنگفت نفت در سالهای 50 به خارج از ایران منتقل و جزء سرمایههای خصوصی خاندان پهلوی محسوب شد.
وقتی شاه در معرض درآمد کلان نفتی قرار گرفت، کنترل خود را از دست داد و عملا برنامهی پنجم را بلا تکلیف رها و به شکل عجولانهای مشغول تهیهی برنامهی ششم توسعه برای چارهجویی این درآمد کلان شد. شاه برای حل فجایع برنامهی پنجم اعلام کرد که چنین تصمیم گرفته شد که استفاده کنندگان از وجوه، اعم از بیرون یا درون دولت، باید تحت برنامهریزی عمل کنند. شاه که چشماندازهای درآمد نفتی سالهای 50 را دید، نگران مسائل آتی رژیم گردید و احساس کرد که چشماندازهای پنج ساله، پارهای از تحولات بسیار سریع جهان را پاسخگو نیست. لذا عملا اعلام کرد که ایران از این پس بر اساس برنامههای پنج سالهی توسعه، عمل نخواهد کرد و به دنبال تجویز برنامههای مبتنی بر راهبردهای 10 و 25 ساله است. اما انقلاب اسلامی رویاهای دراز مدت رژیم مشروطهی سلطنتی را برای اتلاف منابع ملت ایران از هم پاشید. شاه دقیقا اسیر همان سیاستهایی شد که تصور میکرد میتواند با تکیه بر آن پایههای رژیم خود را مستحکم کند. وابستگی مطلق به غرب، افزایش روند دخالتهای سیاسی در تصمیمات اقتصادی، توسعهی نامتعادل و فاقد برنامه، تخریب سریعالسیر فرهنگ ملی، روند پر شتاب صنعتی شدن مونتاژی و نابودی کشاورزی ایران و گسیل داشتن روستاییان به حاشیههای شهر و ترویج حاشیهنشینی، افزایش نظامیگری جنونآمیز و دهها سیاست دیگر، شرایطی برای ایران فراهم کرد که در سال فروپاشی رژیم پهلوی، بر اساس آمارهای موجود هیچ چشمانداز مثبتی برای توسعهی انسانی در ایران وجود نداشت.
به عبارت دیگر رژیم مشروطهی سلطنتی پهلوی برنامهی مدون و مشخصی برای توسعهی انسانی کشور بر اساس معیارهای جهانی و استعدادهای داخلی نداشت.
از کودتای امریکایی 28 مرداد 1332 (1953م) ساختار اقتصادی ایران همچنان به شکل نیمه مستعمراتی و بر مبنای صدور نفت و واردات مایحتاج ایران از کشورهای اروپایی و امریکا قرار داشت. سهم عمدهی درآمدهای ایران در این دوران نصیب امریکا، انگلستان و سایر کشورهای اروپایی شد. بعد از کودتای 28 مرداد و سقوط دولت مصدق، زمینهی جذب و گسترش سرمایههای شرکتهای چند ملیتی فراهم شد. مهمترین کار رژیم کودتا، بستن قرارداد نفتی با کنسرسیوم متشکل از شرکتهای انگلیسی، امریکایی، هلندی و فرانسوی بود که به شکل مشترک و هماهنگ نفت ایران را بهره برداری میکردند. قرارداد کنسرسیوم بر مبنای پنجاه، پنجاه به مدت 25 سال (از 1953 تا 1979) بهره برداری از کلیهی منابع نفتی را در اختیار بیگانگان قرار داد و عملا زحمات مردم ایران را در جنبش ملی نفت به باد داد. سهام کنسرسیوم 40% به شرکتهای امریکایی و 50% به شرکت انگلیسی و بقیه میان کشورهای دیگر تقسیم شد.[12]
در سال 1338 بانک توسعهی صنعت و معدن، با سرمایهای معادل 400 میلیون دلار و با شرکت 32 بانک بینالمللی تشکیل شد. دولت ایران مبلغ 600 میلیون ریال اعتبار بیبهره به مدت 30 سال و بانک ملی 4/1 میلیارد ریال اعتبار صنعتی در اختیار این بانک گذاشت. مهمترین شرکای خارجی این بانک چیس مانهاتان بانک امریکا و سایر بانکهای بزرگ کشورهای اروپایی مثل بهیتی بانک، کانتی شل اینترنشنال، فایناس کورپوریشین، دویچه بانک و شرکت سال اوپن هایم آلمان غربی، الگنبانک ندرلند آمستردام و رتردام بانک هلند، بریتیش بانک افمیدلایست، سالیورکاروزلیمیتد، میدلند بانک لیمیتد، کوشنتراست لیمیتد، باکلنر بانک اینترنشنال لیمیتد انگلستان، بانک اف توکیو، ایند استربال بانک اف ژاپن، سانوا بانک و سومیتو بو بانک ژاپن، مویر بانک ایتالیا، سوسیته ژنرال پاریس و سایر بانکهایی بودند که در عرض فعالیتهای خود در ایران با سرمایهگذاریهای انحصاری، میلیونها دلار از سرمایههای ملی را به عنوان سود نصیب خود کردند.
بانک توسعهی صنعت و معدن تا پایان شهریور 1357 مبلغ 4/25 میلیارد ریال در 55 طرح صنعتی و معدنی، حمل و نقل و کشت و صنعت سرمایهگذاری کرد. جهتگیریهای این بانک و شرکای خارجی آن صرفا در ایجاد صنایع جنبی، خدماتی و صنایع مونتاژ بود. اساس سرمایهگذاری خارجی در ایران دورهی پهلوی اصولا سیاستی جز تأمین منابع مالی جهت سرمایهگذاری در صنایع مونتاژ و خدمات وابسته به آن نبود. بانک توسعهی صنعت و معدن در تمام سرمایهگذاریهایش، همواره یک طرف قرارداد خارجی داشت و ناچار بود از سیاستهای کلی طرف خارجی که حاکم بر صنایع بود، پیروی کند.[13]
بنابراین همانطوری که مشاهده کردیم، جریان اولیهی سرمایهگذاریهای خارجی در ایران که در دورهی قاجاریه با اخذ امتیاز از حکام توسط دول یا افراد خارجی در قالب قراردادهای استعماری مثل دارسی، رویتر، شیلات شمال، امتیاز تنباکو و غیره به شکل سادهی اخذ قرارداد و امتیاز مستقیم عمل میکرد، در دورهی پهلوی به اشکال پیچیده درآمد و از سال 1311 یعنی دورههای اول آغاز سلطنت پهلوی تا سال 1357، فرآیندی را در سرمایهگذاری خارجی در کشور دنبال کرد که اثرات آن جز نابودی ذخایر ملی، خروج سرمایه، شخصی شدن سرمایه، فقر بنیههای اقتصادی کشور و نابودی منابع انسانی نبود. از سال 1335 تا 1357 رژیم مشروطهی سلطنتی پهلوی جمعا 1641 فقره شرکت ایرانی را با سهام داران خصوصی خارجی بر ملت ایران تحمیل کرد. بالاترین رقم شرکتهای به ثبت رسیده با سهام داران خارجی در سال 1354 و 1355 به ترتیب 498 و 338 شرکت بود. نمودار زیر سهم و مبلغ توزیع سرمایهگذاری خارجی در ایران را در بنیادهای اقتصاد کشور از سال 1340ش (1962م) تا سال 1355ش (1977م) نشان میدهد:
توزیع سرمایهگذاری خارجی در ایران از سال 1340تا 1355 (ارقام به میلیون دلارـ درصد)[14]
بخش 1347ـ1340 1355 ـ 1348 1360 ـ 1355
مبلغ سهم مبلغ سهم مبلغ سهم
نفت 810 8/92 153 4/6 963 6/29
سایر 62 2/7 2233 6/93 9295 4/70
کل اقتصاد 872 100 2386 100 3258 100
مجموع شرکتهای چند ملیتی و انحصار، هماهنگ با هم و برادروار در کنار یکدیگر به غارت منابع کشور ما میپرداختند و به جای آن یک مشت آهن پارههای بیارزش تحت عنوان صنایع مونتاژ، تحویل ملت ایران میدادند. در حقیقت میراثخواران نظام مشروطه به توصیهی اسلاف خود که مدعی بودند ایرانی حتی توانایی ساختن آفتابه را نیز ندارد، در دوران پهلوی به طور مطلق سرنوشت ساختارهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی ایران را تحویل بیگانگان دادند. کلیهی پروژههای صنعتی در طول هفتاد سال حاکمیت رژیم مشروطهی سلطنتی پهلوی از ابتدا تا به مرحلهی تولید، توسط شرکتهای خارجی انجام شد. در لیست پیمانکاران این شرکتها حتی نام یک پیمانکار ایرانی وجود ندارد. از عملیات ساختمان تا دستگاه تصفیهی آب و حتی در سادهترین کارهای کاردانی به دست شرکتهای امریکایی، آلمانی، فرانسوی، و غیره انجام میشد.
کلیهی متخصصان ردیف اول این طرحها، کارشناسان خارجی بودند. حتی یک آموزشکده و تربیت نیروی انسانی متخصص برای گرداندن این صنایع در نظر گرفته نشد. کارورزان اولیه را نیز برای تعلیم به خارج از کشور میفرستادند و علاوه بر گرفتن هزینههای این تعلیم، تلاش میکردند کمترین زمینههای آموزش در کشور را از بین ببرند. جالبتر از همه اینکه کالاهای تولیدی این کارخانهها با ابعاد مختلف، قابل مصرف در هیچ یک از صنایع ایران نبودند و باید این قطعات به خارج فرستاده میشد تا از این طریق سودهای کلانی نصیب سهام داران خارجی این شرکتها میشد و از آن طرف سهم ناچیز ایران نیز صرف واردات قطعات مورد نیاز صنایع مونتاژ در داخل میگردید. منابع معدنی ایرانی مثل سنگ آهن و غیره با نیروی کار ارزان و خدمات رایگان دولتی از جیب مردم ایران بدون تأثیر در تربیت نیروی انسانی و توسعهی انسانی و نیروی کار کارآمد به خارج منتقل میشد. تسلط این شرکتها بر مهمترین بخشهای اقتصادی کشور باعث گردید که هیچ پیوندی بین صنایع داخلی و منابع معدنی ایران به وجود نیاید.
به عنوان نمونه شرکت آلومینیوم سازی ایران در سال 1350 با حق لیسانس انحصاری شرکت رینولدز امریکا که یکی از شرکتهای بزرگ انحصار آلومینیوم جهان است، با ظرفیت پیشبینی شدهی 45 هزار تن در سال تأسیس شد. در برنامهی شرکت گفته شد که 75% تولید آن به خارج صادر میشود در حالی که ایران خود یکی از واردکنندگان آلومینیوم بود. در سال 1356 حدود 28 تن آلومینیوم به کشور وارد شد، در حالی که کارخانهی آلومینیوم سازی ایران همه ساله 5 تا 75% حق لیسانس به انحصار امریکایی رینولدز میداد. این مبلغ صرف نظر از سود و زیان کارخانه به عنوان حق ثابت این شرکت امریکایی بود. مدیریت شرکت با طرف امریکا و پس از 12 سال از ایجاد مرکز آموزش فنی و حرفهای سرباز زد. در حالی که طبق قرار داد موظف به آموزش بود. همهی قراردادهای مواد اولیهی مورد نیاز برای آلومینیوم در انحصار بزرگ خارجی به وسیلهی قراردادهای بلند مدت خریداری میشد. آلومینیا به مقدار 90 هزار تن در سال از انحصار امریکایی «آلکوا»، کک نفتی به مقدار 22 هزار تن در سال از انحصار امریکایی کریت لیکز و قیر مخصوص به مقدار 5/5 هزار تن از کمپانی استرالیایی کاپرز؛ کلیهی این مواد را کمپانیهای حمل و نقل نروژی «لک هندلینگ» به ایران حمل میکرد.[15]
انصافا آیا مکانیزم غارت سرمایههای ملی در طول دوران رژیم پهلوی و مصیبتی که بر اساس سیاستهای این رژیم بر اقتصاد توسعه و رشد توسعهی انسانی و منابع انسانی وارد آمد نیاز به آمارهای بیشتری دارد؟ آیا سادهلوحانه و عوامفریبانه نیست که پارهای از رویهکاریهای اقتصادی نشانهای از تجدد، دولت مدرن و پیشرفت معرفی شود؟
این همه استعداد نابود شده، منابع ملی و نیروی انسانی از بین رفته در طول حاکمیت رژیم مشروطهی سلطنتی که پنجاه سال آن در ید قدرت مطلق رژیم پهلوی و روشنفکران وابسته به آن بود، آیا میتوان نادیده گرفت؟
برای محاسبهی تصاعدی عقب نگه داشته شدن ایران در طول این پنجاه سال باید سرعت پیشرفت تصاعدی دنیا را نیز مورد محاسبه قرار داد تا متوجه شد که چگونه رژیم پهلوی در طول این پنجاه سال فاصلهی کشور مستعد ایران را با جهان به چندین برابر رسانده است!
رژیم پهلوی، با همکاری کشورهای استعماری در طول حاکمیت خود نه تنها ایران را یک کشور عقب مانده نگه داشت، بلکه با غارت مشترک منابع و درآمدهای نفتی و سرمایهگذاری مشترک در صنایع بیمصرف مونتاژی از سهم درآمدهای نفتی، زیربناهای اقتصادی ایران را نابود کرد و همان کارخانههای مونتاژ وارداتی را چندین بار به مردم مظلوم ایران فروخته و سرمایه را از کشور خارج کردند و باز مجددا برای تأسیس همان کارخانه از ملت ایران بهای آن را گرفتند. محاسبهی فروش محصولات و ارزش افزودهی این صنایع نسبت به قیمتهای اولیه نشان میدهد که چه سرمایهی سرسامآوری را از کشور خارج کردند. سرمایههایی که اکنون خاندان پهلوی و الیگارشی وابسته به آنها علیرغم سقوط بیست و اندی ساله، با آن تجارت، زندگی و توطئه میکنند.
مکانیزم غارت منابع ملی از چند طریق در کشور ما عمل میکرد؛ مکانیزم وامهای پرداختی، مکانیزم ارزش فروش محصولات لوکس و یکبار مصرف، مکانیزم فروش ماشین آلات صنعتی، مکانیزم دریافت حق لیسانس و سرمایهگذاریهای مشترک و مکانیزم مشارکت در سیستم بانکی و دهها روش دیگر که در رأس همهی آنها مشارکت یک یا چند نفر از خاندان سلطنتی و الیگارشی وابسته با آن، با یک یا چند شرکت خارجی غیر قابل تردید است.
جدول زیر، مکانیزم نسبت شرکتهای داخلی که در رأس اغلب آنها خاندان سلطنتی و الیگارشی وابسته به آن قرار داشتند را با شرکتهای خارجی تا حدودی نشان میدهد:[16]
نام شرکت ملیت شرکت خارجی طرف قرارداد شرکتهای تحت تسلط شرکتهای چند ملیتی[17]
1. تولید و بستهبندی گوشت زیاران امریکایی
2. گلوکزان امریکایی
3. قند کرمانشاه آلمان غربی
4. استیران استرالیایی
5. الیاف آلمان، امریکا
6. ایران کنف امریکایی
7. سنتاب سوئدی
8. صنایع و کاغذ و محصولات کاغذی امریکایی
9. حریر پارس انگلیسی
10. پارس جک سوئدی
11. چرم مغان ایتالیایی
12. لاستیک پارس ایتالیایی
13. ولکا ایران (شیمایی) امریکایی
14. کاربن ایران امریکایی
15. مجتمع تولید سم ایران امریکایی
16. شیشهی قزوین ژاپنی
17. آبگینه بلژیکی
18. استخراج مواد اولیهی شیشه آلمان غربی
19. سرامیک البرز ژاپنی
20. چینی سازی پارس ژاپنی
21. کارخانه نورد شهریار آلمان غربی
22. فولاد مخصوص ایران فرانسوی
23. آلو پارس، آلومیران ایتالیایی
24. داکتیران فرانسوی
25. درمن دیزل انگلیسی
26. تولید موتورهای دیزل آلمان غربی
27. لیلاند دیزل انگلیسی
28. لوکاس تندر انگلیسی
29. پیستون ایران آلمان غربی
30. لوازم اتومبیل آلمان غربی
31. بلبرینگ ایران سوئدی
32.شرکت صنعتی آبفر فرانسوی
33. آسانسور سازی شیندلر سوئیسی
34. آکروساز ایران انگلیسی
35. مسیران امریکایی
36. جوش اکسیژن انگلیسی
37. تولید شاسی و بدنهی اتومبیل آلمان غربی
38. صنایع ماشین آلات و وسایل الکتریکی آلمان غربی
39. کنتور سازی ایران آلمان غربی
40. کمپرسورسازی ایران امریکایی
41. ترانسپیک هلندی
42. کارخانجات مخابراتی ایران آلمان غربی
43. صنایع الکترونیکی ایران ژاپن
44. لامپ ایران آلمان ـ هلند
45. لامپ پارس توشیبا ژاپنی
46. سیکاپ (کابل) امریکایی
47. صنعتی پارس توشیبا ژاپنی
48. صنایع الکتریکی البرز فرانسوی
49. صنایع وسایل نقلیه فرانسوی
50. تولیدی تیزرو هوندا ژاپنی
51. خدمات بازرگانی و صنعتی آلمان
52. ایرانوریدینگ اندبیتس انگلیسی
53. بینالملل مهندسی ایران ایتالیایی
54. جهانگردی ایران و ژاپن ژاپنی
55. هتل سازی ایران و فرانسه فرانسوی
56. ایرانواینتر دریل امریکایی
در کنار اینها، شرکتهای زیر نیز با مشارکت بانک توسعهی صنعت و معدن تشکیل یافته و مشغول فعالیت شدند:
ودهها مؤسسهی کلیدی و تولیدی دیگر که به طور عمده با مشارکت سرمایههای خارجی و با طرف قرارداد خارجی و یا حق لیسانس خارجی تشکیل شدند.[18]
خاندان سلطنتی در کنار سهمی که از این سرمایههای هنگفت ملت ایران به خود اختصاص داده بودند، طبق گفتهی شاه در جملهی لایف امریکایی در سال 1963 تا آن زمان به طور کلی دو هزار پارچه آبادی از پدرش به ارث برده بود. آبادیهایی که به زور قدرت استبداد تصرف کرده بود. شاه در این اظهارات مدعی شد که از این تعداد 1092 آبادی را به فرزند دو سالهاش ولیعهد بخشیده است.
این سرمایهی هنگفت که بخش کوچکی از آن سرمایههای کلان بود، از کجا در تصرف خاندان سلطنتی در آمده بود؟
توسعهای که شاه برای ایران در نظر گرفته بود، بیش از آنکه حامل مفهوم سعادت اقتصادی اجتماعی و فرهنگی برای مردم ایران باشد، فقط معطوف به تغییر شکل ظاهری جامعه بدون توجه به زیرساختها و ارزشها و فرهنگ جامعه بود. انقلاب اسلامی بیتردید منعکسکنندهی شکست مدل دگرگونیهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران به اشکال متفاوت غربی بود. مدلی که جز تسلط خارجیها بر ساختار اجتماعی ایران، خروج ثروت ملی توسط شرکتهای چند ملیتی و خاندان سلطنتی و وابستگان آنها، بیتوجهی به تمایلات مردم و نابودی فرهنگ ملی، چیزی به همراه نیاورد. هزینههای برنامهی نوسازی رژیم پهلوی و رشد طبقات ممتاز را اکثرا از جیب ملت ایران برداشت کردند و به قول نیکی کدی، در این زیادهستانی غرب هم مشارکت داشت، زیرا هر روز مقدار بیشتر کالای ایرانی جهت پرداخت هزینهی محصولات صنعتی غرب لازم بود. هزینههای جدیدی که به علت برنامهی نوسازی رضا شاه ایجاد گردید، در زمان شروع جنگ جهانی دوم وضع اقتصادی ایرانیان متوسط به طور مرتب و قابل ملاحظهای از وضعشان در سال 1304 ش بدتر بود.... شکی وجود نداشته که اصلاحات رضا شاه به طور عمده از جیب مردم فقیر و بیشتر به نفع یک گروه محدود از طبقات برجسته و مرفه اجتماع بود.[19]
بر اساس همین سیاستها بود که در دورهی پهلوی دوم، جمعیت شهری ایران متشکل از یک طبقهی کوچک اما پرقدرتی شد که همهی ارکان کشور دست این طبقه بود. این طبقه در مجموع، کمتر از یکهزار نفر را در بر میگرفت و از شش گروه زیر ترکیب میشد:
الف) خاندان پهلوی با 63 شاهزاده و وابستگان نزدیک.
ب) خانوادههای اشرافی که مدتها پیش از اصلاحات ارضی دههی 1340 به سرمایهگذاری در شهرها روی آورده بودند، مانند خانوادههای علم، امینی، بیات، قراگوزلو، دولّو، مقدم، جهانبانی و غیره. (اینها عموما وابسته به الیگارشی نظام قاجاری بودند که به دورهی پهلوی منتقل شدند)
پ) اشراف سرمایهدار مانند خداداد فرمانفرماییان، تیمورتاش، مهدی بوشهری، نوری اسفندیاری و غیره که با ایجاد کشت و صنعت، بانک، شرکتهای تجاری و کارخانههای صنعتی یکی از آن 6 گروه اصلی غارت ثروتهای ملی بودند.
ت) حدود 200 سیاستمدار قدیمی و کارمند عالیرتبه و افسر بلندپایهی ارتش که به واسطهی عضویت در هیأت مدیرهها و شرکت در قراردادهای سودآور دولتی، ثروتمند شده بودند.
ث) سرمایهدارهای قدیمی که نخستین سودهای میلیونی خود را در رونق تجاری زمان جنگ جهانی دوم و ثروتهای میلیونی بعدی در دوران ترقی قیمت نفت در دههی 1340 و 50 به دست آورده بودند. مثل مهدی نمازی، حبیب ثابتی، قاسم لاجوردی، حبیب القانیان، رسول وهاب زاده، حسن هراتی، اسدالله رشیدیان، محمد خسرو شاه، جعفر اخوان، ابوالفضل لک و... و کسانی چون احمد خیامی، محمد رضایی، هژبر یزدانی، مراد آرا و غیره که در اواخر دههی 40 به واسطهی روابط شخصی با خاندان سلطنتی تا سرمایهداران قدیمی و کارگزاران شرکتهای چند ملیتی، امپراطوریهای تجاری عظیمی بر پا کردند. این خانوادههای ثروتمند نه تنها مالکیت بیشتر زمینهای وسیع تجاری بلکه حدود 85% شرکتهای خصوصی مربوط به بانکداری، کارخانههای تولیدی، تجارت خارجی، بیمه و ساختمانسازی شهری را نیز در اختیار داشتند. برخی از این مقامهای عالیرتبه با لژ فراماسونری مرتبط با دربار، در تهران پیوند داشته و شماری نیز از جمله هژبر یزدانی، القانیان، حاج علی کیا، رفائیل شادی، موسی کرمانیان و... از خانوادههای بهایی و یهودی بودند.[20]
در کنار این شش گروه، نقش اصلی را بنیادی به نام بنیاد پهلوی ایفا میکرد که یکی از مهمترین منابع ثروت دربار بود. این بنیاد سالانه بیش از 40 میلیون دلار، کمک مالی از سرمایهی این مملکت دریافت میکرد و به شکل یک خزانهی مالیاتی مطمئن، بخشی از املاک و دارائیهای خانوادهی پهلوی را اداره میکرد. این بنیاد تقریبا در همهی زوایای اقتصاد کشور نفوذ داشت. در سال 1356، این بنیاد در 207 شرکت از جمله 8 شرکت استخراج معدن، 10 کارخانهی سیمان، 17 بانک و شرکت بیمه، 22 هتل، 25 شرکت صنایع فلزی، 25 شرکت کشت و صنعت و 45 شرکت ساختمانی، سهامدار بود.[21]
بر اساس گزارش مجلهی nation درتاریخ 12 آوریل 1965(1343) برخی از دریافتها و پرداختهایی که از حساب شمارهی Hcpts ـ 20ـ 214895 بنیاد پهلوی در اتحادیهی بانک سوئیس ـ ژنو استخراج شدهاند به قرار زیر است: 6. شرکت خاص ایران «پوپلین» (تولید نخ و...) 11. میادین میوه و ترهبار 1. شرکت تهیه و توزیع شیر ایران با 11 شرکت جنبی در شهرستانها 7. «پلی اکریل» ایران (49% سهام امریکایی است) 2. کشت و صنعت کارون 3. کشت و صنعت شمال 4. شرکت سهامی دشت مرغاب 5. صنایع نساجی «پوشاک وطن» (اصفهان) 8. کارتن سازی پارس 9. پولادسازی شهریار، لولهسازی شهریار، مفتولسازی شهریار، (گروه صنایع علی رضایی با مشارکت آلمان غربی) 10. کشتیرانی ملی آریا
دریافتهای بنیاد پهلوی از: پرداختهای بنیاد پهلوی به:
نام مبلغ نام مبلغ
1. شرکت ملی نفت ایران 20 میلیون دلار فرح پهلوی 33 میلیون دلار
2. سازمان برنامه 10 میلیون دلار محمودرضا پهلوی 5/5 میلیون دلار
3. وزارت دارایی 25 میلیون دلار اشرف پهلوی 6 میلیون دلار
4. وزارت جنگ 6 میلیون دلار دیگر پهلویها 15 میلیون دلار
5. سازمان ورزشی شاهنشاهی 9 میلیون دلار چند ایرانی 5/4 میلیون دلار
6. بانک مرکزی 12 میلیون دلار چند خارجی 6/17 میلیون دلار
در وجه حامل 8 میلیون دلار
اینها فقط مقادیری است که طرف دو سال و خوردهای (1960 تا 1963)، به حساب بنیاد پهلوی در سوئیس واریز و از آن برداشت شده است و خدا میداند که در سالهای پس از کودتای 28 مرداد 1332 و پس از افزایش درآمد نفت ایران، چه مبالغ کلانی از سرمایههای این مملکت به جیب خاندان پهلوی و وابستگان آنها رفته است.
در رابطه با نقش خاندان پهلوی در نابودی ذخایر و درآمدهای ملی که میتوانست صرف زیرساختها و توسعهی ایران در طول حاکمیت پنجاه سالهی این رژیم بر سرنوشت کشور شود، هنوز آمارهای کاملی به دست نیامده است، اما از همین مقداری که مستند شده و ذکر گردیده است، میتوان فهمید که چرا ایران در پایان حاکمیت نظام مشروطهی سلطنتی، یکی از عقبماندهترین کشورهای جهان بوده است و توسعهی انسانی در ایران در ردیف توسعهی انسانی پایین قرار داشت.
در پایان این قسمت، مختصری از نفوذ بنیاد پهلوی در بانکها، شرکتهای بیمه و مؤسسات سرمایهگذاری را ذکر خواهیم کرد تا خوانندگان عمق فاجعهای را که در ایران در دوران حکومت پهلوی در حال وقوع بوده، دریابند و از این طریق ابزار سنجش مناسبی برای تحولات دوران جمهوری اسلامی در طی دو دهه به دست آوردند.
زیرا همانطوری که گفته شد هدف این مقاله، برآورد اوضاع اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ایران در مقایسه با مقیاسهای بینالمللی و یا کشورهای پیشرفته نیست. اگر چه نویسنده آرزوی نهایی تحولات ایران پس از انقلاب را رسیدن به آن معیارها میداند، اما در شرایطی که کشور ما در آن قرار گرفته است چنین تطبیقی منطبق با واقعیتهای ملموس در طول دوران انقلاب نخواهد بود. بهترین روش برای برآوردها همانطوری که بارها بدان تکیه شد، روش تطبیق اوضاع، مسائل، مشکلات و دستاوردها در طول حاکمیت رژیمهای گذشته با جمهوری اسلامی است. بنابراین آوردن این آمارها در حقیقت آماده کردن فضای علمی برای چنین تطبیقی میباشد. امیدواریم خوانندگان با مقایسهی آمارهای رسمی دورهی پهلوی با آمارهای رسمی دورهی جمهوری اسلامی ایران، امکان منصفانهتری برای این مقایسه به دست آورند.
نقش بنیاد پهلوی در اتلاف سرمایههای ملی
بانکها، شرکتهای بیمه و مؤسسات سرمایهگذاری
3.بانک داریوش، سرمایه 2 میلیارد ریال، دارایی 24146 میلیون ریال (اسفند 56) بنیاد پهلوی سهامدار عمده. 5. بانک اعتبارات ایران، سرمایه 2 میلیارد ریال، دارایی 113458 میلیون ریال، شفیقها (فرزندان اشرف) سهامدار عمده. 6. بیمهی ملی ایران، سرمایه 150 میلیون ریال، بنیاد پهلوی کلیهی سهام. 9. شرکت ایرانشهر فینانس، بنیاد پهلوی جزو سهامداران. 12. شرکت بینالمللی توسعه و عمران، سرمایه 70 میلیون ریال، بنیاد اشرف پهلوی و دو شرکت خارجی سهامداران. 14. مرکز بینالمللی پروژههای ایران، رورا پهلوی (زن احمدرضا) و یک شرکت آلمانی، کلیهی سهام. 15. شرکت پسانداز وام مسکن کورش، بنیاد پهلوی و خیریهی فرح پهلوی جزو سهامداران. 18. فرست ویسکانسین کوریوریشن، بنیاد پهلوی 5 درصد سهام. 4. بانک توسعه و سرمایهگذاری ایران، سرمایه 3040 میلیون ریال، دارایی 21642 میلیون ریال (اسفند 55) بنیاد پهلوی جزو سهامداران. 7. شرکت عمران ترنیوال ایران، بنیاد پهلوی و سه شرکت خارجی سهامداران. 10. شرکت آریا لیسینگ، بنیاد پهلوی جزو سهامداران. 13. شرکت خدمات بیمهای خاورمیانه، بنیاد اشرف پهلوی کلیهی سهام. 16. شرکت وام و پسانداز اکباتان، بنیاد پهلوی جزو سهامداران. 1. بانک عمران، سرمایه 4 میلیارد ریال، دارایی 110112 میلیون ریال (اسفند 56) بنیاد پهلوی کلیهی سهام. 2. بانک ایرانشهر، سرمایه 3 میلیارد ریال، دارایی36747 میلیون ریال (اسفند 55) بنیاد پهلوی 30% سهام. 8. شرکت سرمایهگذاری عمران، بنیاد پهلوی سهامدار عمده. 11. بانک صنعتی شهریار، سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی جزو سهامداران. 17. شرکت عمران فینانسیه، مرکز در ژنو برای سرمایهگذاری در خارج از کشور، بنیاد پهلوی سهامدار عمده.
صنایع فلزی
1. شرکت جنرال موتورز ایران، سرمایه 900 میلیون ریال، بنیاد پهلوی اکثریت سهام.
8. گروه کارخانههای نورد آلومینیم، عبد الرضا پهلوی سهامدار عمده. 12. شرکت صنعتی ایر تراکستون، ساختن جرثقیل، اهرم و غیره، بنیاد پهلوی جزو سهامداران. 9. شرکت ایران ـ جان دیر، مونتاژ تراکتور، سرمایهی اولیه 700 میلیون ریال، عبدالرضا پهلوی سهامدار عمده. 13. شرکت داک تیران، تولید لولههای چدنی، بنیاد پهلوی جزو سهامداران. 2. شرکت جیپ، سرمایه 600 میلیون ریال، بنیاد پهلوی اکثریت سهام. 3. شرکت هپکو، مونتاژ ماشینهای راهسازی و دیگر خودروهای سنگین، سرمایه 700 میلیون ریال، بنیاد پهلوی سهامدار عمده. 4. شرکت تولید شاسی و بدنهی اتومبیل در ایران، سرمایه 600 میلیون ریال، بنیاد پهلوی و شرکت آلمانی تیسن کلیهی سهام. 5. شرکت پیشتازان، موتور سیکلت و دوچرخه، شهناز پهلوی با مشارکت شرکت هوندای ژاپن، کلیهی سهام. 6. شرکت تولیدی تیزرو، شهناز پهلوی سهامدار عمده. 7. شرکت پرسیان متال فورمز، تولید پروفیل فلزی و جراثقال سقفی، سرمایه 108 میلیون ریال، پهلبدها سهامدار عمده. 10. شرکت کارخانجات نورد و پروفیل ساوه، منیژه پهلوی (همسر غلامرضا) سهامدار عمده. 11. شرکت نورد و لولهی اهواز، سازمان شاهنشاهی خدمات و بنیاد پهلوی جزو سهامداران. 14. شرکت آلوم پارس، تولید وسایل آلومینیومی، شمس پهلوی جزو سهامداران.
صنایع متفرقه
1. شرکت بریجستون ایران، سرمایه 1850 میلیون ریال، محمودرضا پهلوی با مشارکت دو شرکت ژاپنی سهامدار عمده.
2. شرکت تولیدی کیان تایر، (بی. اف. گودریچ سابق)، بنیاد پهلوی سهامدار عمده. 3. شرکت زگالتش، ساخت آند، کاتد و الکترولود، بنیاد پهلوی جزو سهامداران. 4. شرکت تارابگین، ساخت انواع عایقهای حرارتی و صوتی، بنیاد پهلوی جزو سهامداران. 5. شرکت کارخانههای مداد ایران، موقوفهی آرامگاه پهلوی کلیهی سهام. 6. شرکت لادال، تولید مواد شیمیایی، بنیاد پهلوی اکثریت سهام. 7. گروه صنایع کاغذ پارس، سازمان شاهنشاهی خدمات. سهامدار عمده. 8. شرکت حریر پارس. سازمان شاهنشاهی خدمات سهامدار عمده. 9. شرکت داروپخش، سرمایه 1200 میلیون ریال، داروسازی، سازمان شاهنشاهی خدمات کلیهی سهام. 10. شرکت تولیدی و صنعتی آبگینه، تولید شیشهی جام با مشارکت شرکت گلاوریل ـ بلژیک، خیریهی فرح پهلوی جزو سهامداران. 11. شرکت شل شیمیایی ایران، تولید مواد شیمیایی و سموم دفع آفات نباتی با مشارکت شرکت شل ـ هلند. شهرام پهلوینیا سهامدار عمده.
صنایع نساجی
1. شرکت شه باف، سرمایه 480 میلیون ریال، محمودرضا پهلوی سهامدار عمده.
2. شرکت ایران پوپیلن، سرمایه 200 میلیون ریال، محمودرضا پهلوی جزو سهامداران. 3. ریسندگی و بافندگی آذر اصفهان، شهرام پهلوینیا جزو سهامداران. 4. شرکت ریسندگی و بافندگی کرج، غلامرضا پهلوی و خانواده اکثریت سهام.
صنایع ساختمانی
1. شرکت سیمان فارس و خوزستان، سرمایه هفت میلیارد ریال بنیاد پهلوی اکثریت سهام.
5. شرکت پارسوئد، ایجاد قطعات پیش ساختهی ساختمانی، سازمان شاهنشاهی خدمات جزو سهامداران. 8. شرکت ایرانیت، بنیاد پهلوی جزو سهامداران. 6. شرکت آجر جنوب، محمودرضا پهلوی اکثریت سهام. 9. شرکت پلاست ایران، تولید لوازم ساختمانی، بنیاد پهلوی جزو سهامداران. 2. شرکت سیمان آبیک قزوین، بنیاد پهلوی اکثریت سهام. 3. شرکت سیمان تهران، بنیاد پهلوی، سهامدار عمده. 4. شرکت صنایع سیمان غرب، بنیاد پهلوی جزو سهامداران. 7. شرکت گچ تهران، بنیاد پهلوی و شهرام پهلوی نیا، جزو سهامداران. 10. شرکت پریفاب، بنیاد پهلوی جزو سهامداران. 11. شرکت آهک چالوس. مهدی بوشهری، (شوهر اشرف) جزو سهامداران.
معادن
1. شرکت معدنی سنگواره، بنیاد پهلوی 40 درصد سهام.
5. شرکت معدنی دونا، محمودرضا پهلوی سهامدار عمده. 6. شرکت معدنی ایران و رومانی، محمودرضا پهلوی جزو سهامداران. 2. شرکت آبسنگ، خیریهی فرح جزو سهامداران. 3. شرکت فیروزهی مشهد، محمودرضا پهلوی اکثریت سهام. 4. شرکت صنعتی شهوند، محمودرضا پهلوی سهامدار عمده. 7. شرکت معادن نورکان، محمودرضا پهلوی سهامدار عمده.
شرکتهای ساختمانی
1. سازمان نوسازی و عمران اراضی غرب تهران، بنیاد پهلوی کلیهی سهام.
10.شرکت خانه سازی اسکان ایران. بنیاد پهلوی و شرکت امریکایی رینولدز کونستراکشن، کلیهی سهام. 28. شرکت ث.ز.آ: مهدی بوشهری و یک گروه خارجی، کلیهی سهام. 34. شرکت شهر صنعتی کورش، شهباز پهلبد، اکثریت سهام. 37. شرکت مهندسی و ساختمانی ایرا، پهلبدها، کلیهی سهام. 38. شرکت ایراسر، پهلبدها، کلیهی سهام. 11. لتمال کن، بنیاد پهلوی اکثریت سهام. 29. شرکت عمرانی شهر صنعتی ساوه، شهباز پهلبد (پسر شمس پهلوی) اکثریت سهام. 35. شرکت کورش بنا، شهباز پهلبد، جزو سهامداران. 39. شرکت سازگان، شهباز پهلبد، جزو سهامداران. 2. سازمان عمران کیش، با سرمایهگذاری حدود 200 میلیون دلار بنیاد پهلوی کلیهی سهام. 3. شرکت عمران و آپارتمان سازی خوردین، بنیاد پهلوی کلیهی سهام. 4. شرکت ساختمانی عمران تکلار، بنیاد پهلوی و دو شرکت یونانی و دانمارکی کلیهی سهام. 5. شرکت عمرانی و شهرسازی شمیران نو. بنیاد پهلوی سهامدار عمده. 6. شرکت ساختمانی آربیتا، بنیاد پهلوی کلیهی سهام. 7. شرکت ساختمانی فرانکور ایرانین، بنیاد پهلوی کلیهی سهام. 8. شرکت مونتکس ایران، بنیاد پهلوی و یک شرکت آلمانی کلیهی سهام. 9. شرکت آتی ساز، بنیاد پهلوی جزو سهامداران. 12. شرکت نوکار. بنیاد پهلوی جزو سهامداران. 13. شرکت ساختمانی گلزار، بنیاد پهلوی سهامدار عمده. 14. شرکت ساختمانی کلبه، محمودرضا پهلوی سهامدار عمده. 15. شرکت میم ـ جیم ـ میم. محمودرضا پهلوی اکثریت سهام. 16. شرکت عمران ملک شهر (ساختمان یک شهرک در نزدیکی اصفهان)، محمودرضا پهلوی سهامدار عمده. 17. شرکت خانهسازی و توسعهی تهران بزرگ. محمودرضا پهلوی سهامدار عمده. 18. شرکت شهرسازی و ساختمانی فرح آباد. محمودرضا پهلوی اکثریت سهام. 19. شرکت نشیران. کیوان پهلوینیا فرزند فاطمه. 20. گروه مهندسین مشاور لوترک، کیوان پهلوینیا فرزند فاطمه 21. شرکت سهامی مهندسی و نوسازی ایران مونیر. شهرام پهلوینیا با مشارکت یک گروه فرانسوی، کلیهی سهام. 22. شرکت کایدسمیت اینترنشنال، شهرام پهلوینیا با مشارکت یک گروه خارجی، کلیهی سهام. 23. شرکت خانهسازی الهیه، شهرام پهلوینیا، اکثریت سهام. 24. شرکت مهندسی و ساختمانی ایران نیهون. شهرام پهلوینیا، به اضافه یک گروه شرکتهای ژاپنی، کلیهی سهام. 25. شرکت مهستان، بنیاد اشرف پهلوی، کلیهی سهام. 26. شرکت گسترش شمال شهیاد، سرمایه 1000 میلیون ریال، اشرف پهلوی کلیهی سهام. 27. شرکت سازانکو، بنیاد اشرف پهلوی و یک شرکت خارجی، کلیهی سهام. 30. شرکت فیاتک، شهرآزاد پهلبد (دختر شمس) و یک شرکت ایتالیایی، اکثریت سهام. 31. شرکت آناهیتا، شهباز پهلبد، اکثریت سهام. 32. شرکت ایران موبیل هومز، شهیار پهلبد (پسر شمس)، اکثریت سهام. 33. شرکت ساختمانی فرامین، شهباز پهلبد، اکثریت سهام. 36. شرکت ساختمانی و مهندسی مهرشهر، شهباز پهلبد اکثریت سهام. 40. شرکت ایرا ـ اسپی کاپاگ، پهلبدها و یک شرکت فرانسوی، کلیهی سهام. 41. شرکت ساختمانی خطوط لولهی ایرا، پهلبدها. 42. شرکت سامان ایران، شهرام پهلوی نیا، جزو سهامداران. 43. شرکت تمیشان. غلامرضا پهلوی، 40 درصد سهام. 44. شرکت اینداستریال هومز اینترناشنال، غلامرضا پهلوی و منیژه پهلوی، کلیهی سهام. 45. شرکت سودتگ ایران، شفیقها، سهامدار عمده.
صنایع غذایی، واحدهای کشاورزی و دامداری
1. شرکت تولیدی قند کرج، بنیاد پهلوی، اکثریت سهام.
4.شرکت تولیدی کارخانهی قند و تصفیهی شکر اهواز، بنیاد پهلوی اکثریت سهام. 8. شرکت قند کرمانشاه، بنیاد پهلوی، سهامدار عمده. 23. شرکت کشاورزی و آبیاری نیولا، کیوان پهلوینیا اکثریت سهام. 32. شرکت شهپرین، احمدرضا و روزا پهلوی، کلیهی سهام. 38. شرکت کشاورزی و عمرانی سبزدشت، غلامرضا پهلوی اکثریت سهام. 39. شرکت تولیدی سیاک، غلامرضا پهلوی، سهامدار عمده. 40. شرکت کشت و صنعت کارون، بنیاد پهلوی، جزو سهامداران. 41. شرکت لبنیات پاستوریزهی پاک، مهدی بوشهری، جزو سهامداران. 2. شرکت قند پارس. بنیاد پهلوی اکثریت سهام. 5. شرکت قند دزفول، بنیاد پهلوی، اکثریت سهام. 9. شرکت قند لرستان، بنیاد پهلوی، سهامدار عمده. 24. شرکت صنایع روغن نباتی شکوفهی آریا، بنیاد پهلوی و فاطمه پهلوی، اکثریت سهام. 33. شرکت تهران بوره، واردات گوشت و غلات، احمدرضا و روزا پهلوی، اکثریت سهام. 3. شرکت قند مرودشت، بنیاد پهلوی، اکثریت سهام. 6. شرکت قند شاه آباد، بنیاد پهلوی، اکثریت سهام. 7. شرکت قند فسا، بنیاد پهلوی، اکثریت سهام. 10. شرکت زرنوش، بنیاد پهلوی، سهامدار عمده. 11. شرکت کشت و صنعت جیرفت، بنیاد پهلوی 20% سهام. 12. شرکت کشت و صنعت ایران و امریکا، بنیاد پهلوی، سهامدار عمده. 13. شرکت ایران شلـ کات، بنیاد پهلوی 10% سهام. 14. شرکت دامداری و کشاورزی ایران اسکاتیش، بنیاد پهلوی و شمس پهلوی، اکثریت سهام. 15. شرکت تولید و بستهبندی گوشت زیاران، بنیاد پهلوی، جزو سهامداران. 16. شرکت تولیدی وردا، کارخانجات سرکهسازی و تولید مواد غذایی، نیلوفر پهلوینیا (دختر حمیدرضا)، سهامدار عمده. 17. شرکت کشت و صنعت شهیاران، محمودرضا پهلوی، اکثریت سهام. 18. شرکت کشاورزی کیانشهر، محمودرضا پهلوی، اکثریت سهام. 19. شرکت صنایع کشاورزی گلتپه، محمودرضا پهلوی، سهامدار عمده. 20. شرکت عمران روستایی ایران، شهرام پهلوینیا، سهامدار عمده. 21. کارخانهی کشمش تاکستان، بنیاد پهلوی، کلیهی سهام. 22. شرکت تولیدی عمران دشت، تولید خوراک دام و طیور و تولید الکل، بنیاد پهلوی اکثریت سهام. 25. شرکت کیدشت، شهناز پهلوی و شوهرش (خسرو جهانبانی)، اکثریت سهام. 26. شرکت جهان مورا، شهناز پهلوی و شوهرش، اکثریت سهام. 27. شرکت تولید ابریشم ایران، شهرام پهلوینیا و یک گروه ژاپنی، کلیهی سهام. 28. مجتمع دامپروری و شیر پاستوریزهی شهفر، شهرام پهلوینیا، جزو سهامداران. 29. شرکت گله، ایجاد واحدهای کشت و صنعت، اشرف پهلوی، کلیهی سهام. 30. شرکت بذر پیشرو، عبد الرضا پهلوی، سهامدار عمده. 31. سازمان کشاورزی دشت ناز، عبد الرضا پهلوی، کلیهی سهام. 34. سازمان کشاورزی علی پهلوی، علی پهلوی، (پسر علی رضا) کلیهی سهام. 35. کشت و صنعت تمیشان، غلامرضا پهلوی، 40% سهام. 36. شرکت کشاورزی پارسیشهر، غلامرضا پهلوی، اکثریت سهام. 37. کشت و صنعت دشت آجی، غلامرضا پهلوی، اکثریت سهام.
بازرگانی
1. شرکت بهداشتی عمران، واردات مواد دارویی و لوازم آرایش، بنیاد پهلوی، سهامدار عمده.
5. شرکت تکنیساز، واردات شیشه و لوازم برقی، مهدی بوشهری، اکثریت سهام. 9. شرکت توسعهی تجارت شهاوران، احمدرضا پهلوی، سهامدار عمده. 6. شرکت بلیران، واردات و حق العمل کاری، مهدی بوشهری اکثریت سهام. 10. شرکت بی. اند. اف: واردات و نمایندگی، بهمن پهلوی پسر غلامرضا، اکثریت سهام. 2. شرکت ماشین آلات عمرانی، واردات ماشین آلات راهسازی و ساختمانی، محمودرضا پهلوی سهامدار عمده. 3. شرکت سولرز ایران، واردات و حقالعمل کاری، مهدی بوشهری، سهامدار عمده. 4. شرکت آپریل موزیک، پخش نوار و صفحه، مهدی بوشهری اکثریت سهام. 7. شرکت تولیدی و بازرگانی مهرآفرین، واردات و نمایندگی شهیار پهلبد، اکثریت سهام. 8. شرکت جان دیر پخش، واردات و فروش ماشین آلات کشاورزی و راهسازی جان دیر، عبدالرضا پهلوی سهامدار عمده.
خدمات
1. شرکت ان. سی. ار. ایران: پخش لوازم الکترونیکی در ایران، بنیاد پهلوی (38%) با مشارکت نشنال کش رجیستر امریکا.
هتلهایی که بنیاد پهلوی، یا کلیهی سهام آنها را در دست داشت و یا در آنها سهیم بود، از جمله عبارت بودند از: هتلهای بابلسر، ونک، رامسر، جدید رامسر، آریا شرایتون، کورش، اینتر کنتیننتال شیراز، قدیم چالوس، جدید چالوس، گامرون بندر عباس، داریوش کوی سرانتخت جمشید، متل پرسپولیس، نوشهر، هایت خزر، هایت مشهد، هیلتون تهران، متل تختسر، هتل تختسر، آب علی، شاهی، آمل، بوعلی همدان و....[22]
این آمارها نشان میدهد چگونه سرپرست خانوادهای که قبل از به دست گرفتن قدرت و سرنوشت مملکت با دربانی خانهی اشراف، روزگار میگذراند و سرباز یکلاقبایی بیش نبود، در پایان حکومت پنجاه سالهی خود و خاندانش با بیش از یک میلیارد دلار ثروت، یکی از ثروتمندترین افراد جهان به شمار میرود. نیویورک تایمز در 13 ژانویه 1979 یعنی آخرین روزهای حکومت شاه مینویسد: میزان کلی و دقیق ثروت خانوادهی شاه ایران نامعلوم است اما با اطمینان میتوان گفت که ثروت پهلوی در خاورمیانه فقط با دارایی ثروتمندان عربستان سعودی و خانوادهی الصباح در کویت قابل قیاس است... بانکداران امریکایی اظهار میدارند که بخش اعظم 2 تا 4 هزار میلیون دلار پولی که طی دو سال اخیر از ایران به امریکا منتقل شد به خانوادهی سلطنتی ایران تعلق داشت... بنیاد پهلوی به نقل از نیویورک تایمز منابع اصلی ثروت خصوصی شاه را تشکیل میدهد.[23]
آیا توسعهی انسانی، توسعهی اقتصادی و پیشرفت اجتماعی در چنین جامعهای که بر اساس بررسیهای اقتصادی فقط در سال 1338، 5/35% از کل هزینهها به 10% از ثروتمندترین افراد و 7/51% از کل هزینهها به 20% از افراد طبقات بالا تعلق داشت و در سطح پایین هرم اجتماعی 7/1 درصد از کل هزینهها به 10% از فقیرترینها و 7/4% کل هزینهها به 21% فقیرتر مربوط میشد و در جمع 27% از کل هزینه به 40% افراد با درآمد متوسط مربوط بود، چنین توزیع نامناسب و ظالمانهای میتوانست منجر به رشد اقتصادی و رشد منابع انسانی شود؟ آمارهای سال 1352 نشان میدهد که این روند نامناسب، بنیاد توسعهی انسانی ایران را از هم پاشیده و 5/55% از کل هزینهها به 20% ثروتمندترین و 7/3% از کل هزینهها به 20% فقیرترینها و 26% از کل هزینهها به 40% از جمعیت متوسط کشور تعلق گرفت.[24]
در توسعهی انسانی، مهمترین بحث توضیح مناسب برابری در استفاده از فرصتها، پایداری در احساس مسئولیت نسبت به نسلهای آینده، سرمایهگذاری در منابع انسانی و ایجاد فضای قابلیتزایی برای افرادی که قادر به بهرهبرداری از ظرفیتهایشان میباشند و توانمندسازی مردم به سطحی از توسعهی فردی که امکان انتخاب بر اساس علایق و خواستهای آنها را فراهم سازد مطرح است، در سطح همهی کشور مطرح است. اما آمارهای سال 1354 نشان میدهد که بر اساس سیاستهای رژیم پهلوی و خروج منابع مالی از کشور در توسعهی انسانی، تفاوت فاحشی در نقاط مختلف کشور وجود داشته است. به عنوان نمونه درصد باسوادان نسبت به کل جمعیت هر استان، در تهران 62، در آذربایجان شرقی 27، در سیستان و بلوچستان 26 و در کردستان 25 بود. از کل کودکان هر استان، در صد کودکان دبستانی در تهران 74 در آذربایجان غربی 44، در سیستان و بلوچستان 40 و در کردستان 36 بود. در استان تهران برای هر 974 نفر یک پزشک، برای هر 5626 نفر یک دندانپزشک و برای هر 1820 نفر یک پرستار وجود داشت.
اما در استان کردستان برای هر 6477 نفر یک پزشک، برای هر 57294 نفر یک دندانپزشک و برای هر 46552 نفر یک پرستار وجود داشت و این نسبت در استان سیستان و بلوچستان به مراتب فاجعهآمیز بود. به طوری که برای هر 5311 نفر یک پزشک برای هر 51663 نفر یک دندانپزشک و برای هر 27064 نفر یک پرستار وجود داشت. این مسئله نسبت به جمعیتهای استانها نشاندهندهی عمق نابسامانیها و نارضایتیهایی است[25] که در برابر نابرابریهای قومی و طبقاتی تا اواسط دههی 1350 به ضرب دلارهای نفتی و فریب مردم از طریق یارانههای مواد غذایی برای حداقل زندگی پنهان نگهداشته میشد و جامعه در جریان نابودی زیرساختهای توسعهی انسانی قرار نمیگرفت.
با وجودی که درآمد ایران در سالهای 1355 به حدود 20 میلیون دلار و از کل درآمد نفتی 13 میلیون دلار بین سالهای 43 تا 53، به 38 میلیون دلار بین سالهای 1353 تا 1356 رسید، اما بخش قابل توجهی از این درآمدها صرف اسرافکاریهای سلطنتی، بناکردن قصرها و مصارف اداری غیرضروری، فساد بیش از حد، خرید تسلیحات غیر ضروری و سرمایهگذاری شخصی در خارج از کشور گردید.
فرآیند واردات کالا و پرهیز از سرمایهگذاری در زیرساختهای توسعهی انسانی در این سالها به مراتب افزایش پیدا کرد. به گونهای که ایران در سال 1357 یکی از بزرگترین واردکنندگان کالا به شمار میرفت. جدول زیر به نقل از بانک مرکزی تا حدودی ترکیب واردات و صادرات را در سالهای منتخب بین 40 تا 57 نشان میدهد. 3. شرکت خدمات دریایی ایران، بنیاد پهلوی کلیهی سهام. 7. شرکت تدارکات و خدمات دریای باسکو، محمودرضا پهلوی سهامدار عمده. 9. شرکت خدمات هواپیمایی ژاپن، شهرام پهلوینیا، سهامدار عمده. 10. شرکت هواپیمایی ار تاکسی، شفیقها، اکثریت سهام. 13. س. ر.ی: بنیاد اشرف، کلیهی سهام. 15. شرکت خدمات سینمایی و فیلمبرداری، مهدی بوشهری، اکثریت سهام. 22. شرکت کانوش، کارخانجات نان ماشینی، احمدرضا پهلوی، اکثریت سهام. 24. شرکت مزون و دکور، سیمیندخت آتابای (نوهی رضاشاه)، کلیهی سهام. 25. شرکت ایران شکار، کامران آتابای. 28. شرکت آریا لیرینگ، اجاره و فروش ماشین آلات، بنیاد پهلوی جزو سهامداران. 4. شرکت افست (چاپخانهی 25 شهریور)، سرمایه 1000 میلیون ریال، سازمان شاهنشاهی خدمات، کلیهی سهام. 8. شرکت سی. آر . سی: فاطمه پهلوی، سهامدار عمده (ساختمان بولینگ) 11. شرکت هواپیمایی خدمات ویژه، شفیقها، جزو سهامداران. 14. انجمن قایقرانی بادبانی، شهریار شفیق. 16. شرکت گسترش صنایع سینمایی ایران، مهدی بوشهری، سهامدار عمده. 23. کلوپ ورزشی دریاکنار، غلامرضا پهلوی و بنیاد پهلوی، کلیهی سهام. 26. شرکت جهانگردی ایران و ژاپن، بنیاد پهلوی جزو سهامداران. 29. شرکت انبارهای عمومی، بنیاد پهلوی جزو سهامداران. 30. شرکت ایران ساسر ( کامپنون برنارد) مقاطعه کاری و ادارهی اموال. شفیقها جزو سهامداران. 2. شرکت حفاری سد ایران، عملیات حفاری، بنیاد پهلوی، سهامدار عمده با مشارکت سد کوانیک. 5. بنگاه بختآزمایی ملی، سازمان شاهنشاهی، خدمات کلیهی سهام. 6. شرکت فوتبال ایران، بنیاد پهلوی، سهامدار عمده، (تیم پرسپولیس). 12. سازمان آموزشی نومرز (انتشارات فرانکلین سابق) سازمان شاهنشاهی خدمات کلیهی سهام. 17. شرکت ایرساکو، مهدی بوشهری و شرکت استابلیشمن بیزنس دولوپمنت، کلیهی سهام. 18. شرکت آبهای معدنی دماوند، مهدی بوشهری و یک شرکت فرانسوی. 19. شرکت نان شهر، کارخانجات نان ماشینی، بنیاد شمس پهلوی، کلیهی سهام. 20. شرکت کشتیرانی درایوند، شهباز پهلبد، اکثریت سهام. 21. کانون ورزشی مهر، مهرداد پهلبد (شوهر شمس). 27. شرکت هنداد، بنیاد پهلوی جزو سهامداران. 31. شرکت لیزینگ ایران، عملیات لیزینگ، شفیقها جزو سهامداران. 32. شرکت سافریران، معاملات رهن، شفیقها، جزو سهامداران. 33. شرکت سافریناس، شفیقها جزو سهامداران. 34. شرکت خانهی ایران. امور حمل و نقل، مهدی بوشهری، سهامدار عمده. 35. سازمان تبلیغاتی فاکوپا، سازمان اجتماعی خدمات، کلیهی سهام. 36. شرکت هتل شهسواران، محمودرضا پهلوی، اکثریت سهام. 37. شرکت هتلهای لوکس ایران، بنیاد پهلوی، کلیهی سهام. 38. سازمان عمرانی و توریستی نمک آبرود، بنیاد پهلوی سهامدار عمده. 39. شرکت هتلهای ایران، بنیاد پهلوی 50 درصد سهام.
جدول واردات و صادرات (به میلیارد ریال)[26]
سال واردات صادرات
40 17/47 59/9
43 79/56 48/11
46 45/90 62/13
50 66/157 27/26
51 65/193 86/33
53 07/448 25/39
56 20/1034 05/44
57 49/732 19/38
جدول مذکور تا حدودی عمق فاجعه در زیرساختهای اقتصادی و اجتماعی ایران را نشان میدهد. درصد رشد واردات نسبت به صادرات نشان میدهد که در طول این دو دهه چگونه رژیم شاه پس از سرکوبی مخالفان، هر چه بیشتر کشور را از جنبهی بنیههای اقتصادی و اجتماعی و به عبارت دیگر از جنبهی توسعهی انسانی به سوی نابودی سوق داد.
در جداول زیر فرآیند تحولات فضای اجتماعی جمهوری اسلامی را تا سال 1376 با تمام دوران رژیم مشروطهی سلطنتی به صورت تطبیقی به تصویر خواهیم کشید تا تفاوت تحولات صورت گرفته در فرصت اندک نظام جمهوری اسلامی (با تمام مشکلاتی که داشته) با سایر دورهها، مشخص شود.
روند شاخص توسعهی انسانی در ایران (1374 ـ 1339)
همانطوری که در نمودار مذکور میبینیم، شاخص توسعهی انسانی میانگین وزنی سادهای است، از نماگری که بین یک حداقل (صفر) و یک حداکثر (یک) قرار میگیرد. کشورهای دارای شاخص توسعهی انسانی پایینتر از 500/0 به عنوان کشورهای با توسعهی انسانی پایین و کشورهای واقع در فاصله 500/0 و 799/0 کشورهای با توسعهی انسانی متوسط و کشورهای با شاخص 800/0 تا یک به عنوان کشورهای با توسعهی انسانی بالا محسوب میشوند.[27]
بر اساس نمودار مذکور، تغییر ارزش شاخص توسعهی انسانی از سال 1339 تا سال 1357 علیرغم امکاناتی که رژیم مشروطهی سلطنتی از آن برخوردار بود، رشد چشمگیری نداشته و ایران از جنبهی سطح توسعه، در ردیف کشورهای با توسعهی انسانی پایین قرار داشت. اما از سال 57 تا سال 74 علیرغم مشکلات انقلاب، جنگ تحمیلی، تحریمهای اقتصادی و فشارهای اجتماعی و از همه مهمتر از همپاشی سامان اجتماعی به خاطر انقلاب، روند رشد روزافزون توسعهی انسانی در ایران روندی چشمگیر و دارای سیر صعودی از 452% به رقم 758% میباشد. روندی که بیتردید اگر نمودار شاخصههای آن را تا سال 1383 ادامه دهیم، به مراتب رشد فزایندهای را تا مرحلهی بالای رشد توسعهی انسانی نشان خواهد داد.
پیروزی انقلاب اسلامی در ایران ساختار وابستهی سامان اجتماعی، سیاسی و اقتصادی کشور به بیگانگان و چهرهی واقعی رژیم شاه را نشان داد. ورشکستگی نظام بانکی به علت پرداختهای بیرویهی اعتبارات و خروج شدید سرمایه از کشور، نخستین واکنش قابل پیشبینی اقتصاد بیمار و وابستهی شاه بود. سرمایهداران وابسته با احساس ناامنی به فروش سرمایههای منقول و غیر منقول خود پرداخته و مؤسسات تولیدی را به تعطیلی کشاندند. تحریم اقتصادی امریکا و دیگر کشورهای غربی مثل اروپا، ژاپن و غیره، مشکلات پس از پیروزی انقلاب را تشدید کرد و اقتصاد وابسته و از همپاشیدهی باقیمانده از رژیم شاه از چند سو زیر فشار قرار گرفت. از یک طرف نفت ایران بدون خریدار ماند و درآمد نفتی از حدود 18 میلیون دلار در سال 1357 به 11 میلیون 607 دلار در سال 1359 کاهش پیدا کرد و از سوی دیگر عدم تأمین به موقع مواد اولیهی قطعات و ماشینآلات مورد نیاز صنایع وابسته، ضربه سختی خوردند.[28] اما علیرغم همهی این مشکلات، فرآیند رشد توسعهی انسانی ایران حتی در طول ده سال اول انقلاب با تمام دوران رژیم مشروطهی سلطنتی برابری میکند. جدول زیر فرآیند رشد درآمدهای نفتی رژیم شاه از سال 53 تا 57 و سقوط این درآمدها را از سال 1357 تا سال 1367 به درستی نشان میدهد:
جدول ارزش صادرات نفت و فرآوردههای آن و گاز در طی سالهای 67ـ 1353[29] (واحد میلیون دلار)
سال نفت و فرآوردههای آن گاز جمع
1353 523/18 131 654/18
1354 871/18 203 074/19
1355 488/20 183 671/20
1356 713/20 191 904/20
1357 867/17 249 116/18
1358 316/19 70 386/19
1359 607/11 243 850/11
1360 456/12 456/12
1361 050/20 050/20
1362 457/20 457/20
1363 663/16 663/16
1364 697/13 697/13
1365 982/5 982/5
1366 387/9 387/9
1367 015/8 015/8
ارزشهای صادرات گاز، نفت و فرآوردههای نفتی (1367 ـ 1353)
ارتقای توسعهی انسانی بر اساس سه شاخص؛ 1. نماگر امید به زندگی 2. نماگر آموزشی 3. نماگرهای روند محصول ناخالص داخلی.
سرانهی واقعی نشان میدهد که رژیم مشروطهی سلطنتی علیرغم حاکمیت هفتاد و خوردهای سال خود به دلیل وابستگی شدید به خارج از کشور توفیق چندانی به دست نیاورد، اما جمهوری اسلامی در یک فرآیند 20 ساله با دارا بودن حداقل 2/97 میلیارد دلار خسارت جنگی بر اساس برآوردهای خستبار سازمان ملل یعنی خسارتی معادل 6 سال فروش نفت فقط برای تجدید آنچه در جنگ تخریب شد، توانست شاخصهای نماگر توسعهی انسانی را در ایران به معیارهای توسعهی انسانی بالا نزدیک کند. جداول زیر جلوهای دیگر از این تحولات را در سه شاخص مذکور از سال 1339 تا 1376 نشان میدهد:[30]
نماگر امید به زندگی در ایران طی دهههای گذشته (به سال)
سال 1339 1367 1376
نماگر امید به زندگی 5/49 سال 6/61 سال 5/69 سال
نماگرهای آموزشی در ایران طی دهههای گذشته (درصد)
سال 1359 1367 1376
نماگر نرخ با سوادی بزرگسالان 8/41 1/57 5/74
نماگر نرخ ترکیبی ثبت نام ناخالص در کلیهی مقاطع تحصیلی 0/46 6/65 0/75
روند محصول ناخالص داخلی سرانهی واقعی در ایران (بر حسب دلار)
سال 1339 1355 1367 1376
محصول ناخالص داخلی سرانهی واقعی 1985 4976[31] 3715 5222
به عبارت دیگر اگر نماگر امید به زندگی را که یکی از شاخصههای توسعهی انسانی است به شکل تفکیکی مشخص کنیم، در سال 1355 که سالهای آخر حکومت پهلوی بود. امید به زندگی در بدو تولد برای مردان 8/55 سال و برای زنان 4/57 سال بود. این رقم در سال 1365 یعنی ده سالهی اول انقلاب که بحرانیترین سالهای انقلاب بود، برای مردان از رقم 8/55 سال به 4/58 و برای زنان به 7/59 سال افزایش پیدا کرد.
تا سال 1380 فرآیند رشد امید به زندگی که نشانگر بهبودی وضع اجتماعی و مسائلی چون بهداشت، تغذیه و غیره است در مردان 6/67 سال و در زنان به 4/70 سال افزایش پیدا کرد. به عبارت دیگر میانگین امید به زندگی در ایران از بدو تولد به 69 سال افزایش پیدا کرد. جدول زیر فرآیند این تحولات را از سال 1355 بر اساس منابع متفاوت نشان میدهد:
امید زندگی در بدو تولد [ ] در منابع مختلف[32]
سال امید زندگی در بدو تولد (سال) منبع
مرد و زن مرد زن
1380 0/69 6/67 4/70 (مرکز آمار ایران: 1380)
1377 6/62 8/61 4/63 (کوزو آدا: 1983)
1376 5/69 4/68 6/70 (اولین گزارش توسعهی انسانی جمهوری اسلامی ایران: 1378)
1375 4/67 1/66 3/68 (حبیبالله زنجانی و طه نورالهی: 1379)
1375 0/67 8/69 (مرکز آمار ایران: 1378)
1375 7/70 4/73 (حسین ملک افضلی: 1377)
1370 7/64 3/63 2/66 (اولین گزارش توسعهی انسانی جمهوری اسلامی ایران: 1378)
1370 2/63 6/62 1/64 (طه نورالهی و مجید نوروزی: 1372)
1365 0/59 4/58 7/59 (طه نورالهی:1371)
1365 7/60 (حبیب الله زنجانی:1370)
1365 8/59 4/63 (حبیب الله زنجانی و مجید کوششی: 1377)
1355 8/55 4/57 (سید حسن شمس: 1361)
1355 6/57 4/57 (ک. ال. کهلی: 1361)
همانطوری که گفته شد فرآیند رشد امید به زندگی در ایران عصر انقلاب اسلامی نشان از رشد و بهبود بهداشت، تغذیه و امنیت غذایی است. به عبارت دیگر افزایش امید به زندگی در ایران در سالهای 76 ـ 1367 رشدی معادل افزایش آن طی سه دهه در سالهای 67 ـ 1339 را نشان میدهد. این پیشرفت آشکار مرهون اقدامات دولت در ارائهی خدمات بهداشتی در دوران انقلاب اسلامی است.
در سال 1356 بر اساس آمارهای رسمی رژیم شاه در کل کشور، تعداد 14700 پزشک وجود داشت که از این تعداد 9441 پزشک عمومی و بقیه پزشکان متخصص بودند. از مجموع مذکور تعداد 6830 پزشک یعنی تقریبا نزدیک به 46% این پزشکان در تهران و کرج به ارائهی خدمات مشغول بودند و 51% بقیه در سطح کشور پراکنده بودند.
توزیع درصد پزشکان عمومی به تفکیک تهران و سایر استانها 1356
توزیع درصد پزشکان در تهران و شهرستانها 1356
جداول زیر میزان پراکندگی پزشکان کشور را نشان میدهد:
پزشکان کشور بر حسب استانها و به تفکیک تخصص در سال 1356[33]
استان
جمع کل پزشکان پزشکان عمومی پزشکان متخصص
رشتههای داخلی کودکان اعصاب و روان رشتههای جراحی
کل کشور 14700 9441 827 696 203 1412
تهران بزرگ و کرج 6830 3194 602 484 162 946
مرکزی 377 315 3 12 0 22
گیلان 413 330 12 7 1 32
مازندران 580 40 15 20 3 47
آذربایجان شرقی 759 570 33 25 5 57
آذربایجان غربی 303 260 5 3 0 22
کرمانشاهان 239 198 5 4 0 14
خوزستان 894 705 22 21 4 58
فارس 746 508 41 39 9 45
کرمان 247 207 8 8 0 8
خراسان 991 752 42 22 13 53
اصفهان 923 677 33 36 5 65
سیستان و بلوچستان 138 134 1 1 0 1
کردستان 139 129 1 1 0 6
هرمزگان 131 123 0 3 0 2
همدان 172 147 3 4 1 7
لرستان 158 140 0 0 0 11
یزد 136 118 0 1 0 5
بوشهر 113 108 0 0 0 1
چهار محال و بختیاری 97 95 0 1 0 1
زنجان 79 75 0 2 0 1
ایلام 36 34 0 0 0 1
سمنان 161 145 1 2 0 6
بویر احمد و کهگیلویه 38 37 0 0 0 1
استان
پزشکان متخصص
چشم پزشکی گوش و گلو و بینی زنان و زایمان رادیولوژی پوست و آمیزشی بیهوشی رشتههای آزمایشگاهی
کل کشور 265 259 628 253 112 338 265
تهران بزرگ و کرج 169 163 420 172 80 244 194
مرکزی 6 4 6 3 0 3 3
گیلان 3 4 12 5 1 6 0
مازندران 5 9 26 7 2 4 2
آذربایجان شرقی 11 12 17 5 3 9 12
آذربایجان غربی 4 2 3 0 2 2 0
کرمانشاهان 1 3 7 3 1 2 1
خوزستان 12 12 26 10 7 10 7
آمار دندان پزشکان کشور در سالهای 57 ـ 1349
استان
مرداد 1349 دی 1350 بهمن[34] 1351 بهمن1352 اسفند 1353 فروردین 1355 فروردین 1356 مرداد 1357
کل کشور 1170 1244 1331 1489 1610 1803 1965 2176
تهران بزرگ و کرج 695 740 788 852 924 993 1042 1130
مرکزی 36 37 43 50 50 51 48 59
گیلان 29 30 30 38 43 52 60 64
مازندران 52 54 52 59 61 71 88 99
آذربایجان شرقی 35 36 40 45 49 55 64 71
آذربایجان غربی 25 24 25 28 32 38 46 51
کرمانشاهان 18 20 24 33 35 38 39 40
خوزستان 55 56 67 76 84 95 101 110
فارس 30 43 44 49 51 63 67 87
کرمان 18 23 27 26 25 32 36 39
خراسان 54 56 61 86 94 122 136 142
اصفهان 44 43 44 48 52 56 67 81
سیستان و بلوچستان 7 10 10 8 11 14 14 20
کردستان 10 13 12 13 13 13 15 16
هرمزگان 5 3 5 4 11 13 17 21
همدان 15 16 15 19 16 21 21 24
لرستان 11 13 10 12 12 16 22 23
یزد 9 8 10 10 10 12 12 15
بوشهر 3 4 7 10 12 15 16 16
چهارمحال و بختیاری 2 3 3 3 3 5 6 6
زنجان 8 6 5 7 7 10 14 16
ایلام 1 1 2 1 3 3 3 4
سمنان 6 5 7 11 10 13 28 37
بویراحمد و کهگیلویه 1 0 0 1 2 2 3 5
بر اساس جداول مذکور بخش بزرگی از شهرها و روستاهای کشور در آستانهی انقلاب اسلامی محروم از پزشک و امکانات بهداشتی بودند و در این میان زنان و کودکان سهم بیشتری از این محرومیت داشتند. به طوری که در سراسر استان مرکزی فقط 12 پزشک متخصص کودکان، در استان گیلان 7 پزشک، در آذربایجان غربی 3، در کرمانشاهان 4، در کرمان 8، در سیستان و بلوچستان، کردستان، یزد و چهارمحال و بختیاری 1 پزشک، در هرمزگان 3 و همدان 4 و استان لرستان، بوشهر، ایلام و کهگیلویه و بویر احمد فاقد پزشک متخصص کودکان بودند. به همین نسبت پزشک متخصص زنان و زایمان علیرغم جمعیت وسیع زنان کشور، نیز در کلیه استانها از فقر شدیدی رنج میبردند.
به طوری که از جمع 628 پزشک متخصص زنان و زایمان در کشور در سال 1356، تعداد 420 پزشک در تهران و کرج، 6 پزشک در استان مرکزی، 12 پزشک در گیلان، 26 پزشک در مازندران، 17 پزشک در آذربایجان شرقی، 3 پزشک در آذربایجان غربی، 7 پزشک در کرمانشاهان و 26 پزشک در خوزستان مستقر بودند. بقیهی استانهای کشور فاقد پزشک زنان و زایمان، چشم پزشکی، گوش و گلو و بینی، رادیولوژی و غیره بودند.
همچنین بر اساس آمارهای رسمی از مجموع 14700 پزشک کل کشور در سال 1356، تعداد 13381 پزشک مرد و تنها 1319 پزشک زن وجود داشت.
اوضاع دندانپزشکی نیز به مراتب بدتر از بخشهای دیگر بهداشت و درمان کشور بود. جدول زیر درصد پراکندگی پزشکان و دندانپزشکان کشور را بر حسب گروههای سنی و جنسیت در سال 1356 نشان میدهد:
پزشکان و دندان پزشکان کشور بر حسب گروههای سنی و جنس در سال 1356[35]
گروههای سنی
پزشکان دندانپزشکان
جمع مرد زن جمع مرد زن
کل کشور 14700 13381 1319 2176 1759 417
29ـ25 1396 1133 263 278 163 115
34ـ30 2822 2414 408 424 320 104
39ـ35 3263 2973 290 467 388 79
44ـ40 3381 3198 183 357 325 32
49ـ45 1911 1836 75 205 182 23
54ـ50 720 691 29 161 140 21
59ـ55 426 386 40 65 50 15
60ساله و بالاتر 781 750 31 219 191 28
این جداول را مقایسه کنید با جداول تصرف شخصی اموال عمومی و خروج سرمایهی ملی توسط الیگارشی وابسته به خاندان سلطنتی. یعنی اگر حتی رژیم شاه بخش بسیار ناچیزی از درآمدهای ملی را که به وسیلهی بنیاد پهلوی و سایر مؤسسات وابسته از کشور خارج میکرد، به بهبود اوضاع کشور اختصاص میداد، چه تحولاتی در کشور اتفاق میافتاد!
جمهوری اسلامی ایران از همان ابتدا با مشاهدهی اوضاع نابسامان بهداشت و درمان کشور، سرمایهگذاری قابل توجهی را متوجه این بخش نمود. به طوری که ظرف مدت دو دهه، علیرغم فشارهای شرایط جنگی و بازسازی کشور، جمع پزشکان شاغل در بخش وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی را به 23553 نفر افزایش داد. یعنی نزدیک به دو برابر آنچه که در سال 1356 در بخشهای دولتی و آزاد مشغول فعالیت بودند. جدول زیر پراکنش تخصصی پزشکان شاغل در وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی را نشان میدهد:
پزشکان شاغل در وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی بر حسب رشته و نوع تخصص[36]
رشته و نوع تخصص
1377 1378 1379 1380 1381
جمع 23553 24770 000 21175 21496
پزشک عمومی 10105 10732 000 8568 8693
پزشک متخصص 9700 10119 000 9066 9282
داخلی(2) 929 1061 000 1029 933
قلب و عروق 407 442 000 372 390
عفونی 204 196 000 201 222
کودکان(2) 1371 1381 000 1193 1216
اعصاب و روان 239 302 000 312 320
پوست و آمیزشی 225 231 000 205 216
جراحی عمومی 979 967 000 821 804
ارولوژی 334 355 000 180 321
ارتوپدی 461 469 000 410 453
مغز و اعصاب 376 413 000 281 304
گوش و حلق و بینی 389 423 000 359 366
چشم 531 556 000 470 481
زنان و زایمان 1048 1060 000 948 937
جراحی پلاستیک 60 56 000 45 45
بیهوشی 853 947 000 926 931
پرتونگاری 566 544 000 511 463
آسیبشناسی 287 358 000 349 368
سایر 441 358 000 454 512
دندانپزشک 2169 2234 000 1945 1911
دامپزشک 80 100 000 527 527
داروساز 1499 1585 000 1069 1083
اگر بر مجموع پزشکان شاغل در بخش دولتی، پزشکان شاغل در بخش خصوصی را نیز اضافه نماییم، بیتردید فرآیند رشد بهداشت و درمان در کشور از شاخصهای مناسبی حکایت خواهد کرد.
بر اساس آمارهای موجود جمع پزشکان عمومی و متخصص شاغل در بخش دولتی بیش از دو برابر پزشکانی است که در تمام طول دورهی حاکمیت نظام مشروطهی سلطنتی به مسائل بهداشت و درمان مردم رسیدگی میکردند. جدول زیر فرآیند این تحولات را از سال 1365 تا 1382 تا حدودی در بخش دولتی نشان میدهد:
پزشکان شاغل در وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی بر حسب رشته و نوع تخصص[37]
سال و استان جمع کل پزشک عمومی پزشک متخصص
جمع داخلی قلب و عروق عفونی کودکان اعصاب و روان
1365 10944 5309 3970 396 100 48 569 181
1370 17453 8754 5995 528 170 112 776 239
1375 19585 9057 7423 801 288 164 1008 226
1378 24770 10732 10119 1061 442 196 1381 302
1379 000 000 000 000 000 000 000 000
1380 21175 8568 9066 1029 372 201 1193 312
1381 21496 8693 9282 933 390 222 1216 320
1382 22758 9814 9668 840 433 255 1555 370
آذربایجان شرقی 656 214 350 31 18 7 69 8
آذربایجان غربی 771 369 318 18 11 10 40 12
اردبیل 302 171 107 12 4 4 14 3
اصفهان 1844 841 708 64 33 24 106 41
ایلام 257 172 48 6 2 3 7 2
بوشهر 399 270 91 11 2 1 13 4
تهران 5005 1546 2568 199 113 64 449 125
چهارمحال و بختیاری 304 177 100 13 3 5 17 4
خراسان 1832 724 822 67 38 27 113 35
خوزستان 1137 586 435 38 18 7 77 11
زنجان 354 176 136 11 7 4 28 4
سمنان 376 174 157 22 7 3 21 5
سیستان و بلوچستان 588 320 206 21 7 12 33 6
فارس 1312 563 552 35 29 8 91 19
قزوین 336 168 119 11 7 4 19 5
قم 241 108 90 7 5 3 15 4
کردستان 687 387 219 23 5 6 31 6
کرمان 520 114 299 26 16 5 43 12
کرمانشاه 561 284 217 26 13 7 32 5
کهگیلویه و بویراحمد 190 102 64 4 1 0 9 3
گلستان 277 158 90 12 3 1 15 2
گیلان 996 423 438 36 23 7 68 12
لرستان 446 236 169 16 6 2 22 2
مازندران 1366 549 623 57 27 19 90 18
مرکزی 475 241 191 20 15 7 25 6
هرمزگان 413 239 130 14 3 3 21 5
همدان 632 294 235 19 7 7 44 6
یزد 481 208 186 21 10 5 43 5
به عنوان نمونه، استان چهارمحال و بختیاری در سال 1356 کلا دارای 97 پزشک بود که از این تعداد 95 پزشک عمومی و تنها 2 پزشک متخصص در سراسر استان در زمینهی کودکان و رشتههای جراحی وجود داشت. اما این استان در سال 1382 فقط در وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی دارای 304 پزشک بود که از این تعداد 177 پزشک عمومی و بقیه پزشکان متخصص در زمینههای مختلف بودند. یعنی جمهوری اسلامی در ظرف دو دهه بیش از 5/2 برابر تمام دوران نظام شاهنشاهی پزشک برای استان مذکور آموزش داد. استان سیستان و بلوچستان که در سال 1356 فقط تعداد 138 پزشک داشت که از این تعداد 134 پزشک عمومی بودند، در سال 1382 تعداد 588 پزشک فقط در بخش وزارت بهداشت و درمان در این استان خدمت میکردند.
استان کردستان در سال 1356 تنها 139 پزشک داشت که 129 پزشک آن عمومی بودند. اما در سال 1382 این استان از خدمات 687 پزشک فقط در بخش وزارت بهداشت و درمان بهره میبرد. استان ایلام و استان کهگیلویه و بویر احمد که به ترتیب از 36 و 38 پزشک در سال 1356 بهرهمند بودند در سال 1382 تعداد پزشکان بخش دولتی این دو استان به 257 و 190 پزشک رسید.
اگر فرآیند این بررسی را متوجه تعداد مؤسسات درمانی شهری و روستایی در سطح کشور کنیم، خواهیم دید که رژیم مشروطهی سلطنتی در طول 70 سال حاکمیت خود چه ضربات جبران ناپذیری را بر توسعهی انسانی کشور وارد کرد.
بر حسب آمارهای موجود در سال 1356 در کل کشور تعداد 547 بیمارستان و 56000 تخت بیمارستانی وجود داشت که از این تعداد 400 بیمارستان با ظرفیت 46036 تخت متعلق به بخش دولتی و تعداد 147 بیمارستان با 9964 تخت مربوط به بخش خصوصی بود.
از مراکز موجود، تهران و کرج با 127 بیمارستان بیشترین و ایلام و کهگیلویه و بویر احمد به ترتیب با 1 و 2 بیمارستان کمترین سهم را به خود اختصاص داده بودند:
بیمارستانهای کشور بر حسب استانها به تفکیک بخش عمومی و خصوصی در سال 1356[38]
استان
کل کشور بخش عمومی بخش خصوصی
تعداد بیمارستان تعداد تخت تعداد بیمارستان تعداد تخت تعداد بیمارستان تعداد تخت
کل کشور 547 56000 400 46036 147 9964
تهران بزرگ و کرج 127 20783 72 15835 55 4948
مرکزی 27 2220 23 1685 4 535
گیلان 23 1987 20 1954 3 33
مازندران 32 2424 23 1965 9 459
آذربایجان شرقی 37 4541 31 4221 6 320
آذربایجان غربی 18 1133 15 1043 3 90
کرمانشاهان 15 1119 12 999 3 120
خوزستان 42 4242 29 3495 13 747
فارس 38 2891 23 2244 15 647
کرمان 17 1159 14 844 3 315
خراسان 54 4931 43 4206 11 725
اصفهان 43 3747 30 3194 13 553
سیستان و بلوچستان 8 507 8 507 0 0
کردستان 10 440 8 390 2 50
هرمزگان 5 225 4 185 1 40
همدان 11 977 9 852 2 125
لرستان 7 477 5 400 2 77
یزد 8 774 6 594 2 180
بوشهر 3 190 3 190 0 0
چهارمحال و بختیاری 3 258 3 258 0 0
زنجان 4 235 4 235 0 0
ایلام 1 60 1 60 0 0
سمنان 12 595 12 595 0 0
بویراحمد و کهگیلویه 2 85 2 85 0 0
در دههی اول انقلاب علیرغم فشارهای اقتصادی و شرایط جنگی تعداد بیمارستانهای ایران در سال 1367 به 609 بیمارستان و 77804 تخت افزایش پیدا میکند و این رقم در سال 1381 به 730 بیمارستان و 110797 تخت میرسد. جمهوری اسلامی ظرف دو دهه به میزان تمام دوران رژیم شاهنشاهی تخت بیمارستانی برای مداوای بیماران به سیستم درمانی کشور میافزاید.
تعداد مؤسسات درمانی کشور و تعداد تخت بر حسب سازمان اداره کننده 67ـ 1364
سال جمع وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی خصوصی سایر
مؤسسه تخت مؤسسه تخت مؤسسه تخت مؤسسه تخت
1364 586 70184 425 55163 114 8755 47 6266
1365 592 72321 426 56811 117 8489 49 7021
1366 599 74365 436 58273 112 8254 51 7838
1367[39] 609 77804 445 61394 110 7912 54 8498
تعداد مؤسسات درمانی فعال و تختهای موجود در آنها بر حسب وضعیت حقوقی[40]
سال جمع وابسته به وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی
مؤسسه تخت مؤسسه تخت
1377 694 98669 480 70863
1378 705 103394 483 74506
1379 713 105716 484 75549
1380 717 109152 479 76167
1381 730 110797 488 77300
سال خصوصی سایر
مؤسسه تخت مؤسسه تخت
1377 113 10073 101 17733
1378 120 10384 102 18504
1379 123 11338 106 18829
1380 119 11191 119 21794
1381 120 11301 122 22196
تعداد مؤسسات درمانی فعال بر حسب وضعیت حقوقی و تختهای موجود در آن
سال و استان جمع وابسته به وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی خصوصی سایر[41]
مؤسسه تخت مؤسسه تخت مؤسسه تخت
مؤسسه تخت
1365 592 72321 426 56811 117 8489 49 7021
1370 639 85810 454 64024 118 9038 67 12748
1375 685 98549 479 72089 113 9550 93 16910
1378 705 103394 483 74506 120 10384 102 18504
1379 713 105716 484 75549 123 11338 106 18829
1380 717 109152 479 76167 119 11191 119 21794
1381 730 110797 488 77300 120 11301 122 22196
1382 733 111552 490 77776 120 11305 123 22471
آذربایجان شرقی 34 5569 27 4736 4 363 3 470
آذربایجان غربی 24 3535 20 2954 3 325 1 256
اردبیل 12 1357 8 947 1 100 3 310
اصفهان 55 8227 40 5386 6 425 9 2416
ایلام 7 581 6 549 1 32 0 0
بوشهر 11 1349 7 973 0 0 4 376
تهران 140 29258 58 15174 46 5588 36 8496
چهارمحال و بختیاری 8 1324 7 1132 0 0 1 192
خراسان 65 10205 42 7229 8 750 15 2226
خوزستان 41 6889 26 4842 5 456 10 1591
زنجان 7 1142 6 1042 0 0 1 100
سمنان 11 1232 9 976 0 0 2 256
سیستان و بلوچستان 15 2030 14 1806 0 0 1 224
فارس 50 6054 36 4848 12 806 2 400
قزوین 8 1289 4 840 2 97 2 352
قم 9 1673 5 853 0 0 4 820
کردستان 12 2045 10 1835 0 0 2 210
کرمان 23 3545 17 2889 3 200 3 456
کرمانشاه 23 2768 19 2288 2 200 2 280
کهگیلویه و بویراحمد 6 573 5 543 0 0 1 30
گلستان 17 1644 12 1171 4 273 1 200
گیلان 27 3678 20 3008 6 470 1 200
لرستان 19 1981 15 1583 2 110 2 288
مازندران 39 4535 27 3688 9 496 3 351
مرکزی 15 1900 11 1294 1 250 3 356
هرمزگان 15 1635 9 1105 2 114 4 416
همدان 18 2856 13 2112 1 100 4 644
یزد 22 2678 17 1973 2 150 3 555
اگر به جمع مراکز بیمارستانی مذکور، مراکز بهداشتی و درمانی را نیز اضافه کنیم، میزان اهتمام نظام جمهوری اسلامی به امر بهداشت و درمان علیالخصوص در روستاها و نقاط محروم کشور مشخص خواهد شد.
تعداد و مشخصات مراکز بهداشتی و درمانی کشور 67ـ 1364[42]
سال موقعیت جغرافیایی وضعیت حقوقی
جمع شهری روستایی وابسته به وزارت بهداشت و... خصوصی سایر
1364 3764 1842 1922 3321 210 233
1365 3996 2047 1949 3570 193 233
1366 4153 2158 1995 3723 193 237
1367 4246 2301 1945 3853 159 234
تعداد و مشخصات مراکز بهداشتی و درمانی کشور به تفکیک استان 1367
استان
موقعیت جغرافیایی وضعیت حقوقی
جمع شهری روستایی وابسته به وزارت بهداشت و... خصوصی سایر
کل کشور 4246 2301 1945 3853 159 234
تهران 521 447 74 344 115 62
مرکزی 111 36 75 110 1 0
گیلان 193 108 85 191 0 2
مازندران 284 159 125 274 3 7
آذربایجان شرقی 281 162 119 273 7 1
آذربایجان غربی 169 69 100 169 0 0
باختران 114 67 47 104 0 10
خوزستان 178 113 65 155 2 21
فارس 282 113 169 272 3 7
کرمان 204 76 128 186 2 16
خراسان 388 205 183 328 12 48
اصفهان 352 222 130 327 8 17
سیستان و بلوچستان 128 50 78 123 0 5
کردستان 105 47 58 105 0 0
همدان 133 63 70 126 1 6
چهارمحال و بختیاری 83 34 49 83 0 0
لرستان 105 57 48 103 1 1
ایلام 69 29 40 69 0 0
کهگیلویه و بویر احمد 62 21 41 56 0 6
بوشهر 64 33 31 64 0 0
زنجان 115 46 69 115 0 0
سمنان 64 34 30 61 0 3
یزد 104 65 39 98 2 4
هرمزگان 137 45 92 117 2 18
مراکز بهداشتی و درمانی بر حسب وضعیت جغرافیایی، حقوقی و اداری[43]
سال وضعیت جغرافیایی وضعیت حقوقی
جمع شهری روستایی وابسته به وزارت بهداشت و درمان خصوصی سایر
1377 6218 3928 2290 5254 248 716
1378 6389 4079 2310 5252 336 801
1379 6981 4584 2397 5627 401 953
1380 7089 4742 2337 5675 452 962
1381 7345 4957 2388 5823 546 976
سال نحوهی اداره زمان کار
مستقل غیر مستقل روزانه شبانه روزی
1377 5379 839 4895 1323
1378 5621 768 5216 1173
1379 6042 939 5702 1279
1380 6066 1023 5725 1364
1381 6254 1091 5907 1438
آنچه گفته شد بخشی از تحولاتی بود که در حوزهی توسعهی انسانی در بخش بهداشت و افزایش امید به زندگی در جمهوری اسلامی به وقوع پیوست و ما تلاش کردیم که از چشمانداز آمارهای رسمی، تفاوت این دگرگونیها را در دوران هفتاد سالهی نظام مشروطهی سلطنتی و دوران 25 سالهی نظام جمهوری اسلامی نشان دهیم.
دستاوردهای انقلاب اسلامی برای ملت ایران در نسبت با کارهایی که در گذشته انجام شده است به مراتب بیش از آن چیزی است که بتوان در قالب آمار و ارقام نشان داد. نگارنده تلاش خواهد کرد در پاسخ به پرسش انقلاب اسلامی برای ایران چه کرد؟ به وجوه دیگری از توسعهی انسانی در ایران بعد از انقلاب، در مقالات آتی بپردازد.
پی نوشت ها:
[1]. دکترای علوم سیاسی.
[2]. وصیتنامهی سیاسی ـ الهی امام خمینی(ره)، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران: 1368، ص 11و 12.
[3]. حجت سلیماندارابی، انقلاب اسلامی برای ایران چه کرد؟ فصلنامهی پانزده خرداد، دورهی سوم، سال اول، شمارهی 1و 2، پاییز و زمستان 83.
[4]. قابل ذکر است که در تهیهی این مقاله از دو منبع اصلی پیرامون توسعهی انسانی استفاده شده است.
گزارش توسعهی انسانی 1990، گزیده مسائل اقتصادی ـ اجتماعی، آذر 1369، ضمیمهی شمارهی مسلسل 105 و 106، سازمان برنامه و بودجه، مرکز مدارک اقتصادی و اجتماعی وانتشارات. همچنین اولین گزارش ملی توسعهی انسانی جمهوری اسلامی ایران (1378)، سازمان برنامه و بودجه و سازمان ملل متحد، تهران: 1378، مرکز مدارک اقتصادی، اجتماعی و انتشارات.
[5]. اولین گزارش ملی توسعهی انسانی جمهوری اسلامی ایران (1378)، ص 17.
[6]. اولین گزارش ملی توسعهی انسانی، ص 34.
[7]. همان، ص 35.
[8]. برای اطلاع بیشتر ر.ک: راهبردهای کلان رشد اقتصادی ایران، ابوالقاسم مهدوی، شرکت چاپ و نشر بازرگانی وابسته به مؤسسهی مطالعات و پژوهشهای بازرگانی، تهران: 1380.
[9]. همان، ص6و7.
[10]. به طور کلی در دوران حکومت محمد رضا پهلوی شش برنامهی توسعه تدوین، تصویب و به مورد اجرا گذاشته شد:
الف: برنامهی اول از 1328 تا 1334 (به مدت هفت سال)
ب: برنامهی دوم از 1335 تا 1341 (به مدت هفت سال)
پ: برنامهی سوم از 1342 تا 1346 (به مدت پنج سال)
ت: برنامهی چهارم از 1347 تا 1351 (به مدت پنج سال)
ث: برنامهی پنجم از 1352 تا 1356 (به مدت پنج سال)
ج: برنامهی ششم از 1357 تا 1361 (نا تمام به دلیل پیروزی انقلاب اسلامی)
[11]. خوانندگان برای اطلاع بیشتر ر.ک: ابوالقاسم مهدوی، همان، ص 6ـ13.
[12]. علیرضا ثقفی خراسانی، سیر تحولات استعمار در ایران، نشر نیکا، مشهد: 1375. ص 225 به بعد.
[13]. همان، ص 228.
[14]. منبع:
به نقل از محمد مهدی بهکیش، اقتصاد ایران در بستر جهانی شدن، نشر نی، چاپ دوم، تهران: 1381. ص 314.
[15]. علی رضا ثقفی خراسانی، همان، ص 231 ـ 237.
[16]. همان، ص 229 و 230.
[17]. جالب است که بانک توسعه و معدن در تمام سرمایهگذاریهایش همواره یک طرف قرارداد خارجی دارد و این بانک نیز از سیاست کلی ضرورت طرف خارجی که حاکم بر صنایع است، پیروی میکند.
[18]. علیرضا ثقفی خراسانی، همان، ص 231.
[19]. نیکی آر. کدی، ریشههای انقلاب ایران، ترجمهی عبد الرحیم گواهی، انتشارات قلم، تهران: 1369. ص 173، 174.
[20]. برای اطلاعات بیشتر ر.ک : یرواند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ترجمهی احمد گلمحمدی و محمدابراهیم فتاحی، نشر نی، چاپ دوم، ص 538. تهران: 1377. همچنین: سازمانهای یهودی و صهیونیستی در ایران، مؤسسهی مطالعات و پژوهشهای سیاسی، تهران، 1381.
[21]. یرواند آبراهامیان، همان، ص 538.
[22]. آمارهای مذکور از نشریهای تحت عنوان «اختاپوس صد پا» استخراج گردید. این نشریه در تاریخ تیر ماه سال 1357 به چاپ رسید و نویسنده و ناشر آن مشخص نیست.
[23]. اطلاعات، شنبه، 23 دی ماه 1357، شماره 15758.
[24]. آبراهامیان، همان، ص 551 و 552.
[25]. آبراهامیان، همان، ص 553.
[26]. ثقفی خراسانی، همان، ص 239.
[27]. اولین گزارش ملی توسعهی انسانی جمهوری اسلامی ایران، ص 35.
[28]. ابراهیم رزاقی، آشنایی با اقتصاد ایران، نشر نی، تهران: 1376. ص 80.
[29]. سیاستهای تشویقی صادرات غیر نفتی و تأثیر آن، تهیه کنندگان اکبر کمیجانی و بیژن بیدآباد، مجلهی اقتصادی، شمارهی 1، اردیبهشت 1372، سال هشتم. ص 15.
[30]. اولین گزارش ملی توسعهی انسانی در جمهوری اسلامی ایران، ص 45.
[31]. رشد مذکور ناشی از رشد سرسامآور قیمت نفت در سالهای مذکور میباشد و نرخ رشد فرآیند اقتصاد سالم نیست.
[32]. به نقل از سالنامهی آماری سال 1380، برای مطالعهی این سالنامه میتوان به پایگاه اینترنتی مرکز آمار ایران در آدرس زیر مراجعه کرد:
[33]. سالنامهی آماری کشور در سال 1356 به نقل از پایگاه اینترنتی زیر:
[34]. محل کار 16 نفر از دندانپزشکان مشخص نشده ولی در این جمع منظور شدهاند. مأخذ: سازمان نظام پزشکی، به نقل از پایگاه اینترنتی زیر:
[35]. مأخذ: سازمان نظام پزشکی، به نقل از پایگاه اینترنتی زیر
[36]. سالنامهی آماری کشور به نقل از پایگاه اینترنتی زیر
[37]. سالنامهی آمار رسمی کشور به نقل از:
[38]. مأخذ: سازمان نظام پزشکی، به نقل از:
[39]. مشخصات 6 بیمارستان در استان تهران از آمار سال 1366 استفاده شده است. مأخذ: وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، دفتر بررسی و تحلیل اطلاعات آماری. به نقل از:
[40]. به نقل از:
[41]. شامل مؤسسات درمانی وابسته به سازمان تأمین اجتماعی، امور خیریه، بانکها و... میباشد. مأخذ ـ وزارت بهداشت، درمان وآموزش پزشکی. ـ (ر.پ). وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی. دفتر توسعه و هماهنگی نظام آماری. به نقل از:
[42]. به نقل از:
[43]. به نقل از:
http://amar.sci.org.ir/Detail.aspx?Ln=F&no= &S=TP http://amar.sci.org.ir/Detail.aspx?Ln=F&no= &S=TP http://amar.sci.org.ir/Detail.aspx?Ln=F&no= &S=TP http://amar.sci.org.ir/Detail.aspx?Ln=F&no= &S=TP http://amar.sci.org.ir/Detail.aspx?Ln=F&no= &S=TP http://amar.sci.org.ir/Detail.aspx?Ln=F&no= &S=TP http://amar.sci.org.ir/Detail.aspx?Ln=F&no= &S=TP http://amar.sci.org.ir/Detail.aspx?Ln=F&no= &S=TP http://amar.sci.org.ir/Detail.aspx?Ln=F&no= &S=TP http://amar.sci.org.ir/Detail.aspx?Ln=F&no= &S=TP http://amar.sci.org.ir/Detail.aspx?Ln=F&no= &S=TP/ http://amar.sci.org.ir/Detail.aspx?Ln=F&no= &S=TP